يادمه وقتي خيلي كوچيك بودم عاشق كيندر شانسي (دانماركي) بودم و هر بار آويزون بابام ميشدم كه تخم مرغ شانسي ميخوام ...بابام هر بار با اكراه ميخريد ولي...ولي يك بار بهم گفت :تو دوست داري كه بچه مسلمونهاي هم قد تو كشته بشن؟ هر تخم مرغ شانسي كه تو ميگيري يك گلوله ميشه به سمت بجه هاي فلسطيني...
اون موقع نفهميدم كه يعني چي ! آخه كيندر من چه ربطي به فشنگ داره !؟ ولي اون موقع كه فهميدم عذاب وجداني به سوزناكيه دهها گلوله كه شليك كردم بودم سمت بچه هاي فلسطين وجودم رو گرفت
و امروز
هر روز
ما بخاطر جاهليه بچگانمون هزاران عدد
نه ! عدد نه
هزاران نخ فشنگ
هزاران ليوان جرعه پك جفت ... فشنگ به سمت فليسطين دربند در(!) ميكنيم
واي بر ما اگه اين حرفا رو نفهميم
شب اول قبر وقت مناسبي براي فهميدن و متحول شدن نيست