سعید حجاریان، مهندسی مکانیک از دانشگاه تهران و دکترای علوم سیاسی از دانشکدهی حقوق دانشگاه تهران میباشد. وی در زمان شاه به گفته خودش زندان نرفته است و این یعنی اینکه وی مبارزهای نکرده است که در اثر آن به زندان بیفتد و یا اینکه به قدری باهوش و بر فنون رزم شهری آگاه بوده است که مامورین ورزیدهی ساواک نتوانستند نام وی در در پروندههای خود ثبت کنند.
پرونده سوابق اطلاعاتی حجاریان حاکی از آن است که در عملیات ضد کودتای نقاب (نوژه) با کشمیری همکاری نزدیک داشته است و در یک اتاق فعالیت داشتهاند. اما کشمیری که بود؟ کشمیری عامل بمب گذاری در ساختمان نخست وزیری بود که منجر به شهادت رجایی و باهنر شد.
وجیهه مرصوصی همسر سعید حجاریان سابقه عضویت در منافقین را داشته است و خود حجاریان رفیق نزدیک تقی محمدی کاردار ایران در افغانستان بوده است.
تقی محمدی در رابطه با بمب گذاری در ساختمان نخست وزیری دستگیر شد. تا شروع به بازکردن پرونده کرد، جنازه او را کف سلول دیدند. بعد از مرگ محمدی پرونده ادامه پیدا نکرد. اگر او کشته نمیشد نفر بعدی باید "سعید مظفری" (حجاریان) را میگرفتند چون با هم بودند.
حجاریان در دفتر اطلاعات نخست وزیری در سمت معاون خسرو تهرانی در امور ضد جاسوسی فعالیت نموده است و در تاسیس وزارت اطلاعات نقش اساسی داشته است و در دوران وزارت ری شهری مدیرکل آن وزارتخانه بود.
حجاریان پس از دولت "میرحسین موسوی" به تدریج خود را از وزارت اطلاعات جدا ساخته و به مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری پیوست که موسوی خوئینیها رئیس آنجا بود. وی در آنجا به سمت معاون سیاسی موسوی خوئینیها منصوب شد.
علی رغم اینکه حجاریان در مصاحبههای خود اعلام میکند دلیل خروجش از وزارت اطلاعات، علاقمندی به کار در ریاست جمهوری بوده است اما علت خروج حجاریان از وزارت اطلاعات مخالفت وی با سپردن وزارت اطلاعات به علی فلاحیان بود.
بعد از خروج حجاریان از وزارت اطلاعات، چرخش فکری او آغاز میشود. وی با بورسیهای که در اختیارش قرار میدهند به دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران میرود و چه کسی بهتر از "حسین بشیریه" میتوانست این جوان جویای نام و مدهوش تئوریهای سحرآمیز سیاسی غرب را از چشمهی علوم انسانی مغرب زمین سیراب کند؟
در سال 1372 با دفاع از پایان نامهاش با عنوان "موعودیت در انقلاب ایران و روسیه" زیر نظر حسین بشیریه فوق لیسانس علوم سیاسی و دکترای آن را در آن دانشگاه میگیرد.
سپس حجاریان با نام مستعار " جهانگیر صالح پور" در نشریه کیان، قرائت جدید طیف موسوم به چپ مدرن را از ولایت فقیه و سیستم حکومتی وابسته به آن تشریح میکند. بطوریکه برخی از اندیشمندان دینی همان دوران به نقد مقالات وی در باب ولایت فقیه مشغول بودند، از آن مقالات بعنوان " مطالبی که بصورت رندانهای پنبه ولایت فقیه را میزند" یاد نمودهاند.
حجاریان در همین زمان در نشریه نیمروز با نام مستعار " نادر صدیقی" چند مقاله در باب "آزادی اسلامی" مینویسد و با اقامت در خارج از کشور باب گفتگو با اپوزیسیون را باز میکند.
حجاریان در زمان تصدی معاونت سیاسی دفتر تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری، فقط یک پروژه به نام "توسعه سیاسی" را در دستور کار قرار دادکه موضوع آن نوسازی سیاسی یا دموکراتیزاسیون بود. پروژه سیاسی حجاریان و تیمش چنان انحرافی بود که خود وی اذعان دارد هاشمی رفسنجانی با آنان اختلاف داشت.
سعید حجاریان قبل از دوم خرداد 1376 مقالات بسیاری در هفته نامه " عصرما" به رشته تحریر در آورد. مجموعه این مقالات در کتابی با عنوان " جمهوریت؛ افسون زدایی از قدرت" به چاپ رسیده است.
حجاریان نظریه پرداز و تئوریسین حزب مشارکت محسوب میشود و تئوریهای " فشار از پایین و چانه از بالا" و " فتح سنگر به سنگر" از جانب وی و پس از دوم خرداد 76 مطرح شده است. وی همچنین در جنگ روانی تبحر خاصی دارد و در دورههای مختلفی این مباحث را تدریس کرده است.
سعید حجاریان پس از دوم خرداد 76 بعنوان مشاور سیاسی سید محمد خاتمی رئیس جمهور وقت انتخاب گردید و آخرین مسئولیت اجرایی او، عضویت در شورای شهر تهران بود. وی در دوران اصلاحات به صورت جدی وارد عرصه مطبوعات شد و با مدیر مسئولی "روزنامه صبح امروز" مشغول فعالیت گردید. روزنامه انگلیسی فاینشنال تایمز نزدیکترین روزنامه نگار به حجاریان را اکبر گنجی میداند.
یکی دیگر از دوستان نزدیک سعید حجاریان، "سعید شاهسوندی" از اعضای فعال گروهک منافقین بوده است. حجاریان درباره او میگوید: «شاهسوندی مسئول رادیوی منافق بود که در عملیات مرصاد دستگیر شد و مدتی زندانی میشود و بعد به آلمان میرود و دیگر کار سیاسی نمیکند». شاهسوندی هم درباره حجاریان چنین میگوید: « تنها کسی که میشود با او حرف زد حجاریان است. او فقط میفهمد من چه میگویم».
علی فلاحیان وزیر اطلاعات در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی در مورد تغییر رفتار سعید حجاریان چنین میگوید: سعید حجاریان تا وقتی که در وزارت اطلاعات بود نیروی فعالی بود. اما بعد از آنکه حجاریان فعالیتش در دانشگاه شروع شد، نوشتههایی از او منتشر شد که با آن «سعید» که ما در وزارت میشناختیم خیلی متفاوت بود.
روح الله حسینیان در مورد رفتارهای خشن سعید حجاریان چنین میگوید: من و آقای محسنی اژهای به خاطر عملکردهای خشونت آمیز آقای حجاریان و ربیعی نتوانستیم آنجا بمانیم. چطور شده است که یک مرتبه در جامعه همه چیز برعکس شده و ما مبدل به چهرههای خشن شدهایم و آنها چهرههای ملایم و ضد خشونت شدهاند!؟
نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]