سلام برادر عزيز من
تا قبل از شنيدن اتفاقي که برام افتاده‌بود، با اين حرفات مشکل زيادي نداشتم. اما اتفاق ديروز:
چند تن از مجروحين غزه را وارد بيمارستان امام خميني(تهران) کردند. يکي‌شان بدجوري نياز به خون داشت. وقتي خواستند به او خون بزنند با اون حال خرابش داد و بيداد راه انداخت. با دادهايي که سر مترجم مي‌زد فهميديم آقا ميگه: من حاضرم بميرم ولي خون شيعه توي بدنم نره!
قبول دارم بايد به غزه نگاهي فراديني و فرامذهبي داشت و اين يک فاجعه‌ي انساني است؛ ولي کمي(فقط کمي) درباره اين اتفاق فکر کم.

پاره‌نوشت1: قبلا مي‌شنيدم از اين‌ور و اون‌ور که فلسطيني‌ها ناصبي هستند ولي باو نمي‌کردم!
پاره‌نوشت2: سخنان هبري را تفسير به رأي نکن!
پاره‌نوشت3: ناصبي‌ها مهدورالدم و در بعضي شرايط واجب‌القتل هستند!
پاره‌نوشت4: اگر باوت نمي‌شود، مي‌تواني سري به بيمارستان امام‌خميني بزني!
پاره‌نوشت5: با تمام اين‌ها بايد از غزه حمايت کرد، ولي از روي عقل سليم و منطقي، نه احساساتي ناشي از جهل و ناداني!
پاره‌نوشت6: کمي-فقط کمي-به دور از تعصب فکر کن!
يا علي مددي