سفارش تبلیغ
صبا ویژن


:: پایگاه‌های منتخب ::

:: لینکستان::



‏بعد از رادو بلاگ تا پلاک خدا خواست و خدمت سردار علی بنی لوحی از همرزمان شهید حاج حسن خرازی رسیدیم. ایشان هم لطف کردن و از علمدار شدن شهید خرازی گفتن که من از زبان ایشان می نویسم:

«جنگ بعد از عملیات رمضان سخت شد و در عملیات خیبر به اوج خود رسید. عراقی‏ها هر موقع دور می‏خوردند و کم می‏آوردند از سلاح شیمیایی استفاده می‏کردند. حاج حسین در عملیات خیبر از جان مایه گذاشت. در اوایل عملیات سمت پاسگاه زید با یکی از یگان‏های ارتش عملیات فریب انجام داد و بعد با لشکر امام حسین (ع)  آمد سمت جزایر مجنون همراه لشکر 27 حضرت رسول(ص) و درعملیات اصلی شرکت کرد و نیروهای خود را عاشورایی به صحنه درگیری با دشمن آورد.

در عملیات خیبر در طلاییه آتش خیلی سنگین بود. در سنگر فرماندهی هم کسی اطلاع درستی از وضعیت بچه‏ها نداشت. یک لحظه دیدیم حاج حسین رفت روی خاکریز کنار بچه‏ها. روحیه بچه‏ها صد برابر شد، اما یک دفعه انفجار همه را به هم ریخت. بچه‏ها خودشون را به محل انفجار رساندند. هیچکس باور نمی‏کرد دست حاج حسین قطع شده باشد و او در آنجا علمدار شد. به قول خودش: «خواستند ملائکه الله مرا به عالم بالا ببرند، هنوز دل از دنیا نکنده بودم، فقط همین اندازه لیاقت داشتم.»

حاجی بعد از قطع شدن دستش کار کردن با دست چپ را شروع کرد. تمرین امضا، بستن فانسقه، تمرین تیر اندازی و خیلی کارهای ریگر. برای تیراندازی هم کلاش تاشویی که تغییراتی در آن داده شده بود در اختیار حاجی گذاشتند تا با ان تیر اندازی کند. حاج حسین بعد از قطع شدن دست راستش تمرینات بیشترب به لشکر داد و لشکر را برای عملیات بدر اماده کرد»

 

   




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]