راستش را به ما نگفتند یا لااقل همه راست را به ما نگفتند، گفتند تو که بیایی خون به پا می کنی، جوی خون به راه می اندازی و از کشته ها تپه می سازی و ما را از ظهور تو ترساندند. درست مثل اینکه حادثه ای به شیرینی تولد را کتمان کنند و تنها از درد زادن بگویند. اما کسی به ما نگفت که چه گلستانی می شود جهان، وقتی که تو میایی. همه پیش از آنکه نگاه مهر گستر و دستهای عاطفه تو را توصیف کنند. شمشیر تو را نشنمان دادند. آری برای اینکه مظلومان تاریخ نفس راحتی بکشند باید پشت ظالمان و ستمکاران را به خاک مالید و نسلشان را از روی زمین برچید. آری برای اینکه عدالت به کرسی بنشیند، هر چه سریعتر باید ستم و سلطنت را واژگون کرد و به دست نابودی سپرد و اینها همه به دست تو محقق است اما مگر نه اینست که اینها همه مقدمه ای است که به بهشت تو رسید. آن بهشت را کسی برای ما توصیف نکرد، کسی برای ما نگفت. کسی به ما نگفت که وقتی تو بیایی . . .
86/12/4 5:16 ع
نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]