سفارش تبلیغ
صبا ویژن


:: پایگاه‌های منتخب ::

:: لینکستان::



اولین هجوم در شامگاهی زمستانی. دو روز بود که باران سیل آسا یک ریز می بارید. زمینِ گل آلود و چسبناک، امکان پیشروی را از مردان مصممی که مواضعشان را برای اثبات بسیجی بودن ترک کرده بودند، می گرفت.
لباسهایی که بر اثر خیس شدن بسیار سنگین شده اند و به ناچار باید( همه) انها را از تن بکنی...تاریکی فرو می آید.
وقت نماز است...
الهی و ربی من لی غیرک... همه به نماز می ایستند. چه نماز عاشقانه ای...

قسمتی از خاطرات شهید بلندی 

(شهید ایوب بلندی در این خاطرات وضعیت خود و دیگر نیروهای شهید چمران در نبردهای نامتقارن را توصیف می کند)




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]