صهیونیستها مدعی اند که صهیونیسم، پاسخی به یهودآزاری است. به عقیده آنان، دولتها و ملتها به بیماری علاج ناپذیر یهودستیزی دچار شده اند. بنابراین، یهودیان را، در هر کجا باشند، عنصر بیگانه به حساب می آورند و آنان را در آشکار و پنهان آزار می دهند. حیم وایزمن (متوفای 1331ش./1952م.) در این باره می گوید: «ضدیت با یهود، میکروبی است که هر غیر یهودی هر کجا باشد و هر چند که خود منکر باشد، بدان آلوده است» و به بیان دیگر، آنان یهودستیزی را بلایی ازلی و ابدی می دانند که تنها در پناه یک دولت یهودی می توان از آن رهایی یافت.
صهیونیستها، به نمونه های بسیار از یهود آزاری در طول تاریخ اشاره می کنند. از نظر آنان، یهود آزاری با شکست دولت یهودی اسرائیل و جهودا (یهودا) به ترتیب در 721 و 586 ق.م. توسط آشوریان و بابلیان آغاز و در نتیجه با پراکنده شدن یهودیان به نقاط دیگر جهان ادامه یافت و به تدریج، روند رو به رشدی به خود گرفت؛ به گونه ای که نقطه اوج آن در آلمان هیتلری به چشم می خورد. در این دوره طولانی، یهودیان در امپراتوری روم، کشور لهستان، روسیه تزاری و... بارها سرکوب و شکنجه شدند و تنها در سال 770 ش./1391م. هفتاد هزار نفر به دلیل نپذیرفتن دین مسیح - علیه السلام - در اسپانیا جان خود را از دست دادند. افزون بر آن، یهودیان همواره از حق مالکیت در برخی از مناطق جهان و نیز اشتغال در برخی حرفه ها محروم بوده و اغلب در «گتو»ها به سر برده اند.
البته این ادعاهای صهیونیسم، به هیچ وجه قابل اثبات نیست؛ زیرا برخی از نمونه های تاریخی یهودآزاری، مانند آن چه صهیونیستها درباره یهودسوزی در آلمان مطرح می کنند، بیش از حد بزرگ شده اند. صهیونیستها در این مورد، با سلطه ای که بر ابزارهای تبلیغی جهان و به کارگیری آن دارند، به مظلوم نمایی پرداخته اند. و نیز برخی قصه های یهود آزاری، ساخته و پرداخته یهودیان و صهیونیستهاست. هدف از این دروغ پردازی ها این بود که به روند مهاجرت یهودیان به فلسطین و تأسیس یک دولت یهودی شتاب بخشند. دیوید بنگوریون (متوفای 1352 ش./1972م.) می نویسد: «اگر قدرت داشتم، عده ای یهودی را به کشورهای مختلف می فرستادم تا یهودآزاری را تعمّداً به وجود آورند».
شواهد دیگری بر نادرستی ادعاهای صهیونیسم در این باره وجود دارد، که عبارتنداز:
1. مهاجرت و پراکندگی یهودیان که اغلب به دلخواه آنان و با هدف اقتصادی، به سوی پررونق ترین سرزمینها صورت گرفته است.
2. یهودیان همواره در پهنه ای گسترده از خاک امپراتوری عثمانی، در صلح و آرامش می زیسته اند.
3. یهودیان در بریتانیا، فرانسه و آلمان قرون وسطی، تحت آزار نبوده اند و حتی پس از عصر نوزایی، وضع اجتماعی آنان بهبود یافت.
4. رنج و دردی که میلیونها برده آفریقایی سیاه پوست، در انتقال و اسکان اجباری به غرب متحمل شده اند، بیش از رنج و دردی است که بر یهودیان وارد آمده است. جالب این که صاحبان برخی از کشتی های حاملِ بردگان، سوداگران و بانکداران یهودی بوده اند.
5. وقوع یهودآزاری را در حد پایینی می توان پذیرفت که آن هم به ویژگی های فردی و اجتماعی یهودیان، مانند جمع گریزی و اشتغال در مشاغل غیر مولد، چون رباخواری باز می گردد16 و نیز ریشه در منازعه دائمی کلیسا و کنیسه دارد. به هر روی، نقش یهودآزاری ساختگی در تولد صهیونیسم، آن چنان بزرگ بود که هرتصل آن را موهبت الهی نامید. اگر صهیونیسم محصول یهودآزاری است، پس چرا صهیونیسم به نوعی یهودآزاری از طریق تبعیض بین یهودیان سفاردی و اشکنازی مبدل شده است؛ سؤالی که صهیونیست همچنان آن را بی پاسخ گذاشته اند.
نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]