«جریان انحرافی» ادامه‌ی اصلاحات است.

به لحاظ مبانی کسانی مانند «خاتمی، سروش، شبستری و ...» چه تفاوتی با جریان انحرافی دارند؟ آیا اومانیسم را قبول ندارند؟ پلورالیزم را نگفته‏اند؟ از ملی‏گرایی حرف نمی‏زدند؟ آیا مهاجرانی نبود که می‌گفت اصلاً چرا راهیان نور راه افتاده است؟ او نبود که می‏گفت ما ایام نوروز باید افراد را ببریم در تخت جمشید؟

در مقابل این شیوه‌ی مهاجرانی، مقام معظم رهبری بدون این‌که حرفی بزند عملاً مخالفت کرد و به مناطق جنگی تشریف بردند. راهیان نور؛ با این برخورد عملی ایشان آغاز گردید.

 بنابراین باید مشایی را در تداوم اصلاحات دید. همان اندیشه است، ظاهرش را نگاه نکنیم.

این چرخ خیاطی من است

کسی بی اجازه وارد شود

آسمان را به زمین می دوزم...

بعد از انتخابات 88 و فتنه‌ی پس از آن، اتفاقات بسیاری افتاد از جمله خروج مهدی هاشمی از ایران و لندن نشین شدن وی.

عده‌ای بر این باورند که مهدی هاشمی از ترس محکوم شدن در دادگاه جمهوری اسلامی ایران از کشور گریخته است و به همان دلیل هم به این زودی به وطن! باز نخواهد گشت. البته این تحلیل با توجه به سابقه کار مهدی هاشمی و خاندان هاشمی رفسنجانی نمی‌تواند تحلیل دقیقی باشد.

اگر کمی ریزتر به قضیه بنگریم و ارتباطات مهدی هاشمی با سرویس جاسوسی انگلیس را نیز مد نظر قرار دهیم به این نتیجه می‌رسیم که مهدی هاشمی نرفته است بلکه او را برده‌اند و بنابراین بازگشتش نیز با اختیار خودش نخواهد بود.

مطمئنا در این چندین سالی که مهدی هاشمی با سرویس جاسوسی انگلیس ارتباط داشته است، اخبار زیادی از وضعیت آنها پیدا کرده است چرا که مهدی یک جاسوس معمولی نبوده است و به همین خاطر رابطان انگلیسی مهدی هاشمی، مقدمات اقامت او را در انگلیس فراهم ساختند تا به آنجا سفر نماید.

سرویس جاسوسی انگلیس اگر یقین پیدا کند که دستگاه قضایی ایران مدارک محکمه پسندی آماده کرده است برای ارائه به اینترپل در جهت دستگیری مهدی هاشمی و تحویل او به ایران، یک لحظه هم او را زنده نخواهد گذاشت.

 دستگاه قضایی و مسئولین امنیتی کشور باید شبانه روز با دل و جان کار کنند تا بتوانند مهدی هاشمی رفسنجانی را زنده به ایران بازگردانند و یکبار دیگر در نبرد اطلاعاتی با سرویس‌های جاسوسی کشورهای بیگانه پیروز شوند انشاالله.