سفارش تبلیغ
صبا ویژن


:: پایگاه‌های منتخب ::

:: لینکستان::



در خبرها آمده است ملک عبدالله، پادشاه عربستان طی اقدامی «دوید روزن» از خاخام صهیونیست اسرائیلی را بعنوان مشاور خود در مرکز بین المللی گفت‌وگو بین ادیان و فرهنگ‌ها در اتریش انتخاب کرده است.

اگرچه برخی معتقدند این اقدام پادشاه عربستان بی سابقه بوده است اما با تامل بر احوالات این قوم غاصب به راحتی متوجه می شویم که پدران این پادشاه سعودی نیز مشاورانی از قوم یهود داشته اند؛ یهودی که در قرآن از آن ها به عنوان بزرگترین دشمن مسلمین معرفی شده اند.

خداوند در سوره مائده آیه 82به صراحت فرموده است : لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا یعنی ای مسلمانان اگر تحقیق کردید متوجه می شوید دشمن شما اول یهود و بعد مشرکین هستند. ( در این جمله "ل" اول و "ن" آخر کلمه لتجدن برای تاکید بسیار می باشد. )

با تحقیق در تاریخ اسلام خواهیم دید که یهود از ابتدا قصد مبارزه با اسلام داشته است و در این راه تعداد زیادی از رهبران دین را شهید کرده اند از حضرت محمد (ص) پیامبر خدا تا یک به یک امامان.

تاریخ نشان داده است حکومت معاویه در بین یهودیان شام شکل گرفت و هدایت شد و اگر روزی مردم کوفه مقابل امام خود در کربلا ایستادند و امام حسین را شهید کردند و آنطور با اهل بیت امام رفتار کردند، مطمئنا تحت تاثیر افکار یهود قرار گرفتند.  یهودیان که ظاهرا ایمان آوردند اما با ایمان ظاهری خود فقط قصد داشتند در بین مسلمین نفوذ کنند و دین را به انحراف ببرند.

تاریخ نشان داده است بهاییت ساخته و پرداخته ساسون های یهودی بغداد بوده است که در بوشهر تجارت پارچه داشته اند. آنان از سادگی علی محمد باب استفاده کرده و شالوده این فرقه ضاله را پایه ریزی کرده و این فرقه ضاله فعالیت خود را با علی محمد شروع کرد و در آخر نیز رهبران فرقه ضاله بهاییت سرسپردگی خود را علنا به یهود و صهیونیست ها نشان دادند و در اسرائیل مستقر شدند.

پس اگر امروز پادشاه عربستان از بین خاخام های صهیونیست مشاوری انتخاب می کند نباید عجیب باشد. البته بی عقلی است که بگوییم ملک عبدالله به تازگی چنین مشاوری انتخاب کرده است. قطعا ملک عبدالله و پدران او از ابتدای حکومتشان از مشورت های خاخام های صهیونیست بهره برده اند و در راستای ضربه زدن به مسلمین و دین خدا گام ها برداشته اند.

سیاست های عربستان سعودی خود گواه روشنی بر این ادعا است.




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

در حوزه‌ی اندیشه تمرکز بر ذهن و اندیشه‌ی جامعه است و باید اذعان داشت که اهمیت محصولات اندیشه‌ای در جامعه‌ی ما به دلیل وضعیت مسئله‌ی علوم انسانی در ایران است، چرا که ما در دانشگاه‌ها وارث علوم انسانی غربی و سکولار هستیم و باید پذیرفت که این اندیشه‌ها ‌که در قالب متون، نظریه‌ها و تئوری‌ها خودنمایی می‌کنند‌‌، دارای پیش‌فرض‌هایی ارزشی هستند که در درونشان وجود دارد.

با این وصف، در شرایطی که متون علوم انسانی غالباً غربی هستند، به طور طبیعی، در نهایت نسبت به ارزش‌های خودی واگرایی و نسبت به ارزش‌های رقیب هم‌گرایی ایجاد می‌کنند.


به هر حال، اهمیت علوم انسانی در ایران در این است که در واقع جامعه دورانی را پشت سر گذاشت که علوم انسانی ضرب شصت‌ خود را به آن نشان داده ‌است. به این معنا که انتهای جریانی که با عنوان تجدیدنظرطلب، در دوره‌ای در ساختار قدرت حضور داشت و عناصر آن به ژورنالیسم در رسانه و سیاست‌گذار در حکومت تبدیل می‌شدند، عمدتاً فارغ‌التحصیلان و دانش‌آموختگانی بودند که دو عقبه‌ی فکری داشتند:


یکی عبدالکریم سروش بود که جنبه‌های معرفتی را برای این جریان سامان می‌داد و از آنجا که انتهای اندیشه‌ی دکتر سروش براندازی حکومت دینی است، عدم اعتقاد به حکومت دینی و پیش بردن پروژه‌ی سکولاریسم در دستور کار آن‌ها قرار گرفت.


 دیگری دکتر حسین بشیریه بود که عقبه‌ی فکری این جریان، به لحاظ اندیشه‌ی سیاسی و جامعه‌شناسی سیاسی، به شمار می‌آمد و سند تأملات راهبردی حزب مشارکت و ارجاعات متعدد آن به اندیشه‌ها و آثار بشیریه، خود گواه روشنی برای این موضوع است.


در مجموع، موارد یادشده بیانگر آن است که پیش از این و خصوصاً در سال‌های ابتدایی انقلاب و همچنین در دوران سازندگی، با علوم انسانی به عنوان یک مقوله‌ی غیرجدی و غیرمهم در کشور برخورد می‌شد، اما دوم خرداد 76 اهمیت علوم انسانی را در جامعه‌ی ما جدی کرد و وقایع سال 88 بر اهمیت این مسئله افزود.


باید توجه داشت ‌که علوم انسانی محدود به محیط نخبگان است و فراگیری عمومی ندارد، اما تأثیرات آن زمانی دیده می‌شود که شبکه‌ای از این محیط نخبگان تشکیل شود و البته این پروسه زمان‌بر است.


دقیقاً بر همین اساس مشاهده می‌شود که پس از 3 دهه از انقلاب اسلامی، فارغ‌التحصیلان علوم انسانی ‌که تا حدودی رشد و ارتقا پیدا کرده‌اند‌، تبدیل به یک شبکه‌ی اجتماعی شده‌اند و بدون نیاز به ارتباط مستقیم، نرم‌افزاری که بر اثر علوم انسانی به آن‌ها منتقل شده است،‌ بین آن‌ها وحدت و انسجامی ارگانیک ایجاد می‌کند.


بر همین اساس، این علوم انسانی است که به آن‌ها القا کرده است به چه ارزش‌‌هایی علاقه‌مند باشند و نسبت به چه ارزش‌هایی واگرایی داشته‌ باشند.


به این ترتیب، می‌توان گفت وقایع پس از انتخابات سال 88 نمونه‌ای بارز از نتایج تأثیرات علوم انسانی غرب‌گرا در محیط نخبگانی و خصوصاً دانشگاهی در کشور است؛ به طوری که اگر بخواهیم یک جمع‌بندی در ارزیابی وضعیت علوم انسانی داشته باشیم، باید بگوییم که در واقع مهم‌ترین نقطه‌ی چالش انقلاب اسلامی، برای حفظ موجودیت معنوی خود و تداوم جهت‌گیری‌هایش، مسئله‌ی علوم انسانی است.


در نهایت باید گفت قتلگاه بزرگ انقلاب اسلامی و جایی که تکلیف آن به طور اساسی تعیین می‌شود‌ مسئله‌ی علوم انسانی است؛ چرا که رویه‌ی موجود در این حوزه نیاز‌های انقلاب را در ایجاد همگرایی با ارزش‌های خودی برآورده نمی‌کند و اگر اتفاق مهمی در این حوزه نیفتد و تحول بزرگی در آن رخ ندهد، هزینه‌های سنگینی برای جمهوری اسلامی به وجود خواهد آورد. هزینه هایی که جبران اگر ممکن باشد بسیار سخت خواهد بود.




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

حسین بشیریه متولد 1332 در شهر همدان است. وی مقطع لیسانس علوم سیاسی را در دانشگاه تهران، فوق لیسانس رفتار شناسی سیاسی را در دانشگاه اکسس انگلیس و دکترای تئوری سیاسی را در دانشگاه لیورپول گذراند. حسین بشیریه در اوایل دهه هفتاد به ایران بازگشت و کار تدریس خود را در دانشگاه تهران آغاز کرد.

بشیریه که دکترای تئوری های سیاسی خود را در سال 1982 از انگلستان گرفته است، دموکراسی را همان گونه می‌فهمد که در دانشگاه‌های غربی تدریس می‌شود.

رفتارها و نظرات بسیاری از سران جبهه مشارکت مانند سعید حجاریان را باید در تفکرات حسین بشیریه جستجو کرد. شخصی که اگرچه شاگردانش شروع کننده جریان اصلاحات بودند اما خودش همیشه نقش پشت پرده را ایفا کرده است.

بشیریه یکی از عناصر پشت پرده و از نویسندگان برنامه چهارم توسعه است. باور این موضوع شاید به نظر سخت بیاید که در برنامه چهارم توسعه قسمت‌هایی مبنی بر لزوم رابطه با رژیم صهیونیستی گنجانده شده بود.

وقتی دکتر بشیریه ترجمه خود از اثر مشهور توماس هابز؛ لویاتان را منتشر کرد، سعید حجاریان در مقاله‌ای در روزنامه ایران از این کار استاد خود استقبال فراوانی کرد. این اثر مشهور اولین شرح جامع درباره دولت مدرن و ویژگی‌های آن است که مهمترین ویژگی دولت مدرن را " جدایی دین از سیاست " معرفی کرده است.

یک سال قبل از انتشار ترجمه این اثر در سال 1379 دکتر بشیریه در جلسه‌ای در دفتر مطالعات و تحقیقات وزارت کشور، اسم تئوری خود را گفت: " ایران راهی جز توسعه سیاسی ندارد و توسعه سیاسی هم معنایی جز دموکراتیزاسیون ندارد."

براساس اطلاعات منتشر شده در سایت مرکز بین المللی محققام ویلسون، حسین بشیریه از جمله افرادی است که با هاله اسفندیاری در مرکز مطالعات خاورمیانه این موسسه همکاری داشته است. (روزنامه کیهان 5/7/88)

حسین بشیریه طی تالیفات و ترجمه‌های متععد خود اندیشمندان غربی و تفکرات آنان مانند یورگن هابرماس را به دانشجویان خود معرفی می‌کند و همواره در تلاش است نشان دهد اگر ایران بخواهد وارد جهان نو شود چاره جز "اصلاحات از بالا" ندارد. بشیریه آنقدر هابرماس را موجه جلوه داده بود که جریان اصلاح طلب و دانشجویان بسیاری با او دیدار کردند و از نزدیک شنونده سخنان کسی شدند که بشیریه در سال 75 با ترجمه کتاب  "نقد در حوزه عمومی"  او را به دانشجویان معرفی کرده بود.

در سال 1381 دکتر بشیریه کتاب مهمی با نام " دیباچه‌ای بر جامعه شناسی سیاسی در ایران / دوره جمهوری اسلامی " منتشر می‌کند که در این کتاب پس از تحلیل طبقاتی و سیاسی دولت جمهوری اسلامی آن را در قالب سه دوره تاریخی تقسیم بندی می‌کند:

1-      دولت ایدئولوژیک جامع القوا ( دولت میرحسین موسوی از 60 تا 68)

2-      دولت دموکراسی صوری ( دولت هاشمی رفسنجانی از 68 تا 76)

3-      دولت شبه دموکراتیک ( دولت خاتمی )

بشیریه در جمع بندی این کتاب به اصلاحات سیاسی و فرآیند گذار به دموکراسی می‌پردازد و چنین می‌گوید: " جریان اصلاحات سیاسی در ایران از همان آغاز(1376) با واکنش‌های ضد اصلاحی روبرو گردید. ضدیت با اصلاحات بطور مستقیم و غیر مستقیم مبتنی بر نظریه پردازی‌هایی که به شیوه رمانتیکی به تقدیس جنگ و خشونت می‌پردازد و با دموکراسی و جامعه مدنی و لیبرالیسم سر ستیز دارند. از دیدگاه چنین نظریه پردازانی ایدئولوژی بالاتر از هر قانونی است و نمی توان با ابزار قانون آرمان‌های ایدئولوژیک را محدود کرد. حتی خشونت بعنوان مقوله‌ای مهم در فلسفه سیاسی اسلام مورد تاکید قرار می‌گیرد."

خواندن این کتاب می‌تواند به شما بگوید که به زعم سکولار بودن بشیریه، دولت‌های اینده جمهوری اسلامی چه شکلی و دارای چه ظرفیتی هستند.

بشیریه در مقاله‌ای با نام " زوال هویت سیاسی، غروب ایدئولوژی‌های هویت ساز " معتقد است : " ایدئولوژی انقلاب اسلامی پس از انتقال کامل قدرت به گروه‌های اسلام خواه و خذف گروه‌های لیبرال از عرصه قدرت، مجموعه‌ای از هویت‌ها و خودفهمی‌ها را ارائه کرد. در نتیجه مفاهیمی چون امت اسلامی، ملت اسلامی، جمهوری اسلامی، وحدت امت و جهان اسلام در مقابل غرب و غیر اسلام بر کل ارتباطات سیاسی و عمومی غلبه یافت و عرصه برای ظهور هویت‌های دیگر تنگ شد.

زمانی که فرمالیسم مذهبی در عرصه عمومی و سیاسی و در سطح ادارات و مدارس گسترش یافت، کوشش برای هویت سازی اسلامی و گسترش مذهب بعنوان جزیی از سیاست عمومی و اجتماعی حکومت اسلامی شد.

در نتیجه ناسیونالیسم ایرانی به شکلی که در ادبیات فارسی بویژه در آثار فردوسی و حافظ و خیام عرضه می‌شد، مورد بی مهری قرار گرفت! "

بشیریه معتقد است گسترش مذهب در کنار حکومتداری باعث جلوگیری از پیشرفت حکومت می‌شود و می‌خواهد هر چیزی را جایگزین مذهب کند چرا که هیچ چیز به اندازه دین تاثیر ندارد و حال چه چیز بهتر از مطرح کردن مسئله ایران و ایرانی بودن.

البته طرح این موضوع منافاتی با دین ندارد اما نحوه طرح کردن بشیریه به گونه‌ای است که عده‌ای سریعا مقابل دین موضع می‌گیرند و بشیریه را حمایت می‌کنند.

حسین بشیریه قرن بیست یکم را قرن گذار قطعی جهان به دموکراسی و ظهور دموکراسی جهانی می‌داند. و در مقاله‌ای تحت عنوان " نقش نخبگان در گذار به دموکراسی" چنین می‌گوید: " تجربه تاریخی نشان می‌دهد که در واقع گذار به دموکراسی صرفا از بالا اتفاق افتاده است یا از طریق تحمیل دموکراسی!! و هرگاه طبقات پایین وارد عرصه سیاست شدند دست کم در آغاز کار نه به سوی دموکراسی بلکه بسوی استقرار نوعی استبداد انقلابی رفته‌اند."

در اینجا می‌توان این سئوال را از دکتر بشیریه پرسید که تحمیل دموکراسی همان دموکراسی در عراق و افغانستان است که تحمیل شد؟ آیا دموکراسی مورد نظر ایشان برای ایران هم همین گونه است؟

البته از فردی مانند دکتر حسین بشیریه که سال‌های طولانی در انگلیس و در دانشگاه‌های انگلیس استعمارگر مشغول به تحصیل بوده است و تحت تاثیر اندیشه های انگلیس قرار گرفته است، بیش از این هم نمی‌توان انتظار داشت.

حسین بشیریه طی دو دهه اخیر با تالیف و ترجمه بیش از صد عنوان کتاب و مقاله جایگاهی عمیق و موثر در تغییر اندیشه سیاسی برخی نخبگان مانند حجاریان و جریان به اصطلاح روشنفکری و همچنین ترویج دموکراسی و مفاهیم مدرنیته داشته است.

نکته قابل توجه در اینجا آن است که اکثر کتاب‌های بشیریه در کلاس‌های رشته علوم سیاسی توسط شاگردان بشیریه تدریس می‌شود و منابع کنکور کارشناسی ارشد هم از کتب بشیریه می‌باشند و اینگونه اکثر دانشجویان این رشته با این سهل انگاری وزارت علوم و گروه‌های تدوین و معرفی کننده کتب درسی دانشگاه‌ها، با مبانی سکولاریستی، لیبرالی و افکار ضد نظام جمهوری اسلامی آشنا شده و در نهایت افرادی نظیر سعید حجاریان و ... تبدیل شده یا اینکه جبهه‌ای به مانند دوم خرداد را شکل می‌دهند.

نمونه‌های زیر برخی کتب حسین بشیریه در منابع کنکور کارشناسی ارشد می‌باشد:

گرایش علوم سیاسی

1-      آموزش دانش سیاسی ( ضریب 2)

2-      تاریخ اندیشه‌های سیاسی در قرن بیستم ( ضریب 1 )

3-      جامعه شناسی سیاسی ( ضریب 1 )

 

گرایش روابط بین الملل

1-      تاریخ اندیشه‌های سیاسی در قرن بیشتم ( ضریب 1 )

گرایش اندیشه سیاسی

1-      آموزش دانش سیاسی ( ضریب 2)

2-      تاریخ اندیشه‌های سیاسی در قرن بیستم ( ضریب 1 )

 

گرایش دیپلماسی و سازمان‌های بین الملل

1-      آموزش دانش سیاسی (ضریب 1 )

گرایش مطالعات منطقه‌ای و ایران

1-      آموزش دانش سیاسی ( ضریب 1)

 

با توجه به موارد ذکر شده توصیه می‌گردد کتب حسین بشیریه از چارت درسی کارشناسی علوم سیاسی و منابع کنکور کارشناسی ارشد آن حذف گردند.

 

دشمن که تاکنون از طرق مختلف وارد جنگ علیه انقلاب اسلامی شده این بار در جنگ نرم وارد شده است و تصمیم به تغییر از درون دارد تا بدین ترتیب توان ملی ایران را تضعیف کرده و ایران را در صحنه بین المللی منزوی سازند.

در این استراتژی دشمن با شازماندهی تهاجم فرهنگی سیاسی روانی و تبلیغاتی و تطهیر خود در افکار عمومی ملت ایران بویژه نسل جوان، حمله به مبانی اعتقادی و ارزش‌های اسلامی و ملی را در دستور کار خود دارند و با القای ناکارآمدی نظام، کلیه دستاوردهای مثبت گذشته را بصورت اغراق آمیزی نفی می کنند.

خداوند اهل ایمان را که دارای عقیده و اصول ثابت هستند در دنیا و آخرت پایدار می‌دارد. ( سوره ابراهیم- آیه 27)

 




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

<      1   2