سفارش تبلیغ
صبا ویژن


:: پایگاه‌های منتخب ::

:: لینکستان::



88/9/16 9:8 ع

جنگ تمام شده بود...

همه آن روز ها می گفتند: شهدای بعد از قطعنامه تفاوتی با شهدای قبل از قطعنامه داشتند. آنان با اما جام زهر نوشیدند و رفتند. گریستند و رفتند. سوختند و رفتند...

 

18 تیر 78 که یادتان هست. رهبری را انچنان زیر فشار گذاشتند که آنچنان با امام زمان خود درد دل کرد و شهادت را افتخار خود اعلام کرده و از آن روز چفیه را به یاد شهدا و رزمندگان از خود جدا نکرد

 

خرداد 88 شد. عده‏ای که در انتخابات ناکام ماندند شروع به ایجاد تفرقه و درگیری و اغتشاش کردند. همان‏هایی که روزی خود را یار امام می‏دانستند خون به دل رهبری کردند. دوباره رهبری را مجبور کردند فقط با مولایش به درد دل بنشیند.

 

و امروز در 16 آذر با پاره کردن عکس امام روح الله نشان دادند مشکل‏شان احمدی‏نژاد نیست. مشکلشان انقلاب و اسلام و رهبری ست.

 

تویی که خود را رزمنده می‏دانی و حافظ خون شهدا؛ این حرکات را نمی‏بینی که همچنان پیرو این جماعت هستی؟




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

88/8/15 12:12 ع
وقتی ندونی باید به کدوم سمت حمله کنی 

و

از کدوم جبهه دفاع کنی؛

کل فشنگ های گردان را هم که داشته باشی،

باز هم کم می‌آوری.

تازه تلفات نیروهای خودی هم هست...




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

88/8/5 1:12 ع

شهید گلستانی:

وقتی حسین علیه السلام در صحنه است ؛
اگر در صحنه نیستی ؛
هر کجا که می خواهی باش! 
چه ایستاده به نماز چه نشسته بر سفره شراب...

 

تکراریه ولی لازمه همیشه آویزه گوش باشه

 

 




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

88/7/29 10:7 ع

سردار یادت هست؛
یادت هست گفتی قبل ورود به مراسم می‌خواهی در جمع مردم بروی!؟

 

سردار یادت هست؛
یادت هست اون منافقی که با دست اشاره کرد و گفت: سلام سردار!

 

سردار یادت هست ایستادی تا با او که خود را به شکل مردم بلوچ درآورده بود سلام و احوالپرسی کنی و او چه ناجوانمردانه آن عملیات شوم را انجام داد!؟

 

سردار یادت هست؛
یادت هست همیشه اینکار را برای ابراز محبت به مردم آن منطقه انجام می‌دادی!؟

 

سردار یادت هست؛
یادت هست همیشه به بچه‌های سپاه گوشزد می‌کردی تا وقتش نشده احدالناسی حق نداره از اسلحه استفاده کنه!؟

 

سردار یادت هست؛
یادت هست شب قبلش خواب اون برادر پاسدار را؛
یادت هست گفت سردار ما نردبان گرفتیم تا شما بالا بروید. شما رفتید بالای ابرها و ما همچنان پایین نردبان ایستاده بودیم.

 

چه مهربانی بودی سردار. چه مهربان

من که ندیدم ولی اونایی که دیدند میگن احمد متوسلیان هم همین برخورد را توی غرب انجام داد و همه را شیفته خود کرد.

 

سردار شوشتری یادت همیشه جاودانه خواهد ماند




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

88/7/22 1:18 ع

تازه از تهران رسیده بود. به محض اینکه فهمیده بود بچه‏ها رفتند اردو آماده شده بود و اومده بود.

خیلی خسته بود ولی اومد.

با همون پای مصنوعی. با همون عشق و شور همیشگی.

گفتیم آقا سید شما چرا با این احوالاتتون اومدید؟

گفت: من فقط اومدم یه یادی از اونایی که یه زمانی باهاشون بودم و رشادت‏ها ازشون دیدم و الان زیر خروارها خاک هستند، بکنم.

وقتی فهمیدم اردو یه مقداری سخت برگزار میشه اومدم بگم بچه‏ها به یاد اونا باشید که بعد از هر رنج و سختی، آسایشی هست.

شاید ده دقیقه از صحبت‏هاش نگذشته بود که خانواده‏اش باهاش تماس گرفتند و او برگشت.




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >