سفارش تبلیغ
صبا ویژن


:: پایگاه‌های منتخب ::

:: لینکستان::



فهیمه دری نوگورانی(همسر شهید سعید امامی) 19/6/79 در مصاحبه با مرکز اسناد انقلاب اسلامی:

در این مدت (بین دستگیری تا فوت مرحوم سعید امامی) من برای آقای هاشمی رفسنجانی نامه نوشتم ، و همان اول دستگیری سعید نامه ای برای آقای دری نوشتم و برایشان نوشتم شما بهتر از هر کسی می دانید که سعید در این جریانات هیچ دخل و نقشی نداشته و در آخر هم نوشتم شما را به وجدانتان واگذار می کنم.

که این نامه را من توسط یکی از آقایان داده بودم ببرند وزارت. وقتی فرداش آمده بود گفت آقای دری آنقدر گریه کرده بود که چشمهایش قرمز شده بود . گفت ایشان (دری) هیچ جوابی برای شما ندادند.

گفتم من از ایشان جوابی نخواسته بودم. خب این نامه را من براشون نوشته بودم و بعد برای آقای شفیعی قائم مقام وزیر ، وقت گرفتم زمانی با ایشان ملاقات کردم. در خود وزارت با رئیس دفتر خود آقای وزیر که آن موقع عوض شده بود یعنی آقای یونسی و با معاونت قضایی خود وزارت صحبت کردم.

یادم نمی رود که من همینطور با آقای شفیعی که صحبت می کردم . گریه می کردم خود آقای شفیعی اینقدر گریه می کرد و هی با دستمال اشکهایش را پاک می کرد که بله ما با هم اختلاف نظر داشتیم و این باعث نمی شود که تمام فداکاریها و کارهایی کارهایی که انجام داده را نادیده بگیریم و به او تهمت زده شود... ما می دانیم که آقا سهید در این برنامه هیچ دخالتی نداشته.

با آقای معین که رئیس دفتر آقای یونسی بودند ، من صحبت کرده بودم و ایشان چیزی که خودشان به من گفتند سی مورد از صحبتهای من را نوشته بودند و بعد گفتند که من صحبتهای شما را به آقای نیازی گفتم و آقای نیازی گفتند جز یکی دو مورد صحبتهای ایشان حق است و درست می گویند . فقط بگویید در مورد آقای ... صحبت نکنند . این بحثی بود که ایشان از همان موقع مطرح کرده بودند. فقط در مورد آقای ... صحبت نشود، از گوشه کنار شنیدم توجیه آوردند که بنا به مصلحت نظام . منتها من خودم شخصا اینها را مصلحت نظام نمی دانم ، مصلحت نظام نیست که ظلم رواج پیدا کند . پایه های نظام سست می شود . چون مملکت با کفر دوام می آورد و لی با ظلم نه.

 

فهیمه دری نوگورانی( همسر شهید امامی):
خانواده ما کسی سوابق سعید اصلا اطلاع نداشت که همسرم معاون وزیر در اطلاعات هستند. بعد از اعلام خبر کشته شدن  ایشان در روزنامه ها تازه همه فهمیدند او کجا کار می کرده است ...

نمونه ای را به یاد ندارم که ایشان به خاطر خودش یا خانواده اش بخواهد کاری انجام داده باشد . شما الان می بینید اگر کسی مدیر کل یک بخشی باشد به راحتی برایش راننده می گذارند . خودرو می گذارند . محافظ دارد و .... تا سال 70 که اصلا ماشین نداشتیم . مقید به بیت المال بودند .

یکبار رازی را به من گفته بودند که دو ماه بعد از ماموریتشان بود در سال 69 ،ولی من دیگر الان نیازی نمی بینم این راز حفظ شود چون از جان خودش مایه گذاشت : مادرآقا سعید سرطان گرفته بودند . ما 6 ماه مادر را آوردیم تهران با خودمان زندگی کردند . خب در این دو ماه آخر سعید خانواده ی آقای خامنه ای را برای کاری برده بود لندن و دو ماه تمام با این خانواده زندگی کرد به حدی که خود آقا مجتبی پسر آقا (داماد آقای حداد عادل) و مادر خانمشان شیفته ی اخلاق سعید شده بودند که حتی تا قبل از دستگیری سعید هم مرتبا خود آقا مجتبی زنگ می زدند به سعید که چرانمی آیی و با ما رفت و آمد نمی کنی ؟ ...

من در طول این دو ماه مادر مریض آقا سعید را با دو تا بچه کوچک خودم داشتم . یکبار آقا سعید زنگ نزدند . چون گفته بودند که منتظر تماس من نباش . چون من جایی هستم که نمی توانم حتی زنگ بزنم . فقط می دانستم ایشان ماموریت هستند . به من گفته بودند من تلفن می کنم به کسی که رابط است و از حال ما به شما خبر می دهد که حتی من آن شخص را نمی شناختم . ماهها بعد از اینکه بر گشتند توی تلوزیون آقای محمدی گلپایگانی (رئیس دفتر آقای خامنه ای ) را به من نشان دادند گفتند ایشان شخصی بوده که با شما تماس می گرفته و از حال مادرش می پرسید به ایشان می گفت و از حال سعید به ما خبر می داد .ولی تا جایی که به من می گفتند سعید مثلا حال مادرشون خوب نیست و روزهای آخر را می گذراند . ظاهرا اینها به ایشان نگفته بودند بر عکس گفته بودند حال مادرتان خوب است که ایشان بتواند کارش را راحت و درست انجام دهد...

مساله ای رو هم می خواهم ذکر کنم . سعید می گفت یک موقع هایی یک بنده خدایی از همین خانواده، حتی من لباسهایم را می گذاشتم یک گوشه که مثلا می روم بیرون و می آیم می شورم. بر می داشتند و می شستند که البته من می گفتم چرا حاج خانم؟ چرا شما لباسهای منو می شورید؟ می گفتند نه تو مثل پسر ما می مونی. یعنی همچین آدمی بود سعید، خوب دو ماه با این افراد با خانواده ی خود آقا زندگی کرده بود. اگر مسأله داشت، اگر لغزشی داشت بالأخره اینها می فهمیدند .

خانواده ی آقا شیفته ی تدین و و اخلاقش بودند. من خودم در مشهد که رفته بودم، مادر خانم آقا زحمت کشیدند برای دیدن ما آمدند، ما توی هتل بودیم.ما را دعوت کردند خانه شان چقدر از سعید برای من تعریف کردند. در صورتی که سعید هیچ چیزی به من نگفته بود...من بچه هایم را با مینی بوس و اتوبوس اینور و آنور می کشیدم، کوپنها را بر می داشتم قند و شکر و روغن.فقط خدا می داند من در تمام طول مدتی که بعدا فهمیدم معاون وزیر بوده من فقط یک بار او را با راننده اش دیدم. معمولا با موتور این ور و آنور می کرد.    




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

87/3/28 7:59 ع

یکی از ویژگی های اصلی گفتمان نیرنگ آمیز صهیونیستی، جعل واژگان متناسب با آرمانها، ارزش ها و تاریخ یهود و پنهان سازی روحیه اشغالگری و نژادپرستی آن است.بدون شک، یکی از مهم ترین ابزارها برای افشای واژه سازی صهیونیست ها که به مدد رسانه های جهانی انجام می گیرد، روشنگری پیرامون اصطلاحات و واژگان جعلی ساخته شده و در مرتبه بعد وضع اصطلاحات جدید از سوی مسلمانان و کشورهای غیر اسلامی مخالف با سیاستهای صهیونیستی است. این تلاش معرفت شناختانه و در عین حال مبارزه جویانه است. البته جعل اصطلاح در این خصوص امری جدید نیست. در گذشته کشاورزان فلسطینی برای ترسیم روشن مرزهای عقیدتی، سیاسی و فرهنگی خود با اشغالگران دست به این کار می زدند. به عنوان مثال شهرک نشینان صهیونیست را «مسکوب» یعنی کسانی که از مسکو به قصد سیطره بر سرزمین های اشغالی آمده اند، می نامیدند و بدین وسیله در دام نامگذاری های جدید غریبه های شهرک نشین مثل شهروندان یهودی و ... نمی افتادند.در اینجا با برخی از واژگان و اصطلاحاتی که از سوی نویسندگان متعهد مسلمان  در خصوص مسائل فلسطین بیان شده، آشنا می شویم تا انشا ءالله در محاورات، گفتگو و نوشته های خود از آنها استفاده نماییم.


1- فلسطین المحتله (فلسطین اشغالی): واژه ای رایج در گفتمان عربی و اسلامی است که درصدد بیان این واقعیت است که فلسطین هنوز هست، به اسرائیل تبدیل نشده و هنوز همه چیز تمام نشده و این سرزمین بدون ملت نیست. این اصطلاح ضمن یاد آوری اشغال و اشغالگری غرب و صهیونیزم، افق جهاد را به روی ساکنان واقعی این سرزمین ها و مسلمانان باز می نماید. مناخیم بگین از روسای صهیونیستی رژیم اشغالگر قدس می گوید اگر نام فلسطین بماند، صهیونیسم ویژگی خود به عنوان جنبش رهایی بخش ملت یهود را از دست می دهد.
2- الکیان الصهیونی (رژیم صهیونیستی): این اصطلاح در گفتمان سیاسی عرب و مسلمانان برای اشاره به حکومت صهیونیستی به کار می رود. این اصطلاح باز بوده و از قدرت تفسیرپذیری بالایی برخوردار است و نشان می دهد که آنچه در سرزمین فلسطین بنا شده، جامعه یهودی همگن و با حاکمیت و حکومتی عادی نیست و چارچوب مشخصی ندارد و بیشتر متعلق به یک نحله سیاسی نژادپرست و قدرت طلب است که می خواهد از آرمان و ملت یهود نیز استفاده ابزاری نماید.
3- انتفاضه: این واژه همچون ستاره تابناک در آسمان فلسطینیان و خورشیدی سوزاننده در سپهر گفتمان صهیونیست عمل می نماید. هنگامی که اصطلاح انتفاضه برای اولین بار در سال 1987 مطرح شد، نویسندگان زیادی تلاش کردند آن را از بین ببرند و یا با واژه انقلاب جایگزین نمایند. اما انتفاضه برای تشریح آنچه در سال 1987 در فلسطین رخ داد و آنچه امروز اتفاق می افتد، بسیار مناسب است. این واژه از ریشه «نفض» به معنای زدودن می باشد. شاید این توصیف دقیقی برای استعمار شهرک نشین صهیونیست باشد که در خاک جغرافیایی و تاریخی فلسطین ریشه ندارد و باید پاکسازی شوند. واژگان دیگری نظیر طرحهای صهیونیستی، رژیم اشغالگر قدس، صهیونیسم مزدور، اجتماع صهیونیستی، صهیونیسم قومی، اقتصادی، مالی و ... می تواند در نمایاندن چهره واقعی اشغالگران و تشویق به مبارزه جویی فلسطینیان تاثیرگذار باشد.




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

87/3/24 6:35 ع

آقای محتشمی چرا جنابعالی در زمان جنگ امریکا علیه عراق ، صدام را خالد بن ولید جهان اسلام خواندید و گفتید ایران باید به کمک صدام برود ؟

آقای محتشمی چرا با اینکه جنابعالی از نظر حضرت امام ( ره ) اطلاع کافی و جامع نسبت به گروه نهضت آزادی دارید اخیراً در سخنرانی به مناسبت مراسم مرحوم توسلی از این گروه دلداده امریکا حمایت کردید ؟

آقای محتشمی چرا وقتی محمد رضا خاتمی در مصاحبه با نشریه شهروند گفت که بعضی از صحبتهای امام به ضرر ماست  هیچ حرفی نزدید ؟
آقای محتشمی چرا امام شخصاً به آقای مصباح پول می دادند که موسسه ایشان در قم با شدت بیشتری کار کند ؟

آقای محتشمی چرا در مراسمی که به اسم حضرت امام ( ره ) و برای سالگرد رحلت ایشان گرفته شده بود یک کلمه نگفتید که چه کسانی در پایان عمر امام چه کسانی دل ایشان را خون کردند و گفتند ما خواب را از چشم امام می گیریم؟

آقای محتشمی بهتر نیست نگاهی دوباره به تاریخ بیاندازید؟ چند سال بعد از رحلت پیامبر (ص) هم برخی یاران پیامبر نظیر طلحه و زبیر دقیقا مانند شما اینگونه سخن گفتند.

آقای محتشمی چرا به جای نقد مباحث علمی آقای مصباح یزدی به هوچی گری علیه ایشان می پردازید ؟ مگر مصباح غیر از دفاع از اسلام و مبانی فکری امام چه گفته است ؟

آقای محتشمی بهتر نیست بجای توهین و افترا به مصباح یزدی ، بروید و یکبار دیگر صحیفه نور و وصیتنامه امام را مطالعه کنید ؟ البته جنابعالی چنان غرق در مسائل حزبی شده‏اید که دیگر صحبت های امام را به یاد نمی آورید و نخواهید آورد.




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

چی شد که سال 84 به احمدی‏نژاد رأی دادیم؟ این بابا که نه قیافه ای شبیه گلزار داره و نه قضیه غدیر را منکر شده و نه برای دختری که شب تنها می خواست بره خونه اشک ریخته بود. نه جیبش به بیت المال وصل بود و نه خودش پول داشت خرج تبلیغات کنه. پس چرا ما به اون رأی دادیم؟ مایی که تا دیروز به ظاهر بینی عادت داشتیم. به کف و سوت زدن و لودگی عادت کرده بودیم. مجالس گناه برمون طعم دیگه ای پیدا کرده بود.

پس چه دلیلی وجود داشت که رأی به احمدی‏نژاد دادیم.

بعد از چندین و چند سال دوباره شعارهای امام خمینی و رهبر عزیزمون را از زبان دولتی ها شنیدیم. دوباره شنیدیم که اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود. دوباره شنیدیم. دوباره همان شعارهایی را شنیدیم که بخاطر آنها انقلابی اسلامی اتفاق افتاده بود. دوباره احساس کردیم در جهان اقتدار خاصی پیدا کردیم. احساس کردیم این حرفها را از زبان کسی میشنویم که از جنس خودمونه. و این شد که به احمدی‏نژاد رأی دادیم.

ولی عده ای از این انتخاب ما خوششون نیومد. دیدیند اگه دیر بجنبن دوباره مردم قدرت میگیرن. دوباره مردم وضع معیشتی درستی پیدا می کنن. برای همین محفل های شبانه را راه انداختند تا فکری به حال این موضوع کنند. توی جلسات تقسیم وظایف انجام گرفت. یکی مسئول شد بازار میوه را دست بگیره. یکی دیگه قرار شد علیه سیاست های خارجی دولت توی کشورها تبلیغ کنه. عده ای هم قرار شد بعنوان نفوذی وارد کابینه بشن. و سرنجام پروژه زمین زدن احمدی‏نژاد کلید خورد.

غیر از این خائنین عده ای هم که با احمدی نژاد پیمان بسته بودند ولی وقتی وارد کار شدند دیدند مرد این کار نیستند. برای همین کنار کشیدند. خوب با این اوضاع و احوال احمدی‏نژاد اگه همه پست ها را هم به الهام میداد کار عجیبی انجام نداده بود.

سنگ اندازی و تبلیغات مخالفان احمدی نژاد به جایی رسید که دیگه کم بود بلایای طبیعی را هم تقصیر دولت بدونن. البته مشکلات اقتصادی زیادی هست ولی آیا همش تقصیر دولته؟ یا تقصیر اونایی که ثروتشون از دولت خدمتگزار بیشتره؟ احمدی نژاد هم مثل حضرت امام و آقا سید علی  معتقده برای رسیدن به کمال و پیشرفت کردن باید سختی کشید ولی ما یا نمیفهمیم یا خودمون را زدیم به در نفهمی!

و اما کلام آخر؛

چیزی به پایان عمر دولت نهم نمونده. اگه دیر بجنبیم کشور دوباره بر میگرده به باتلاق قبل 84 . پس همه با هم منفعل نمونیم و روی عملکرد خوب دولت نهم مانور بدیم.

 




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

اول از همه ایام شهادت مادرمون حضرت زهرا (س) را به همه شیعیان تسلیت و تعزیت عرض میکنم.

ان شاء الله بتونیم فرزندان خوبی برای مادرمون باشیم.

 

این روزها بدجوری بازار زیر سئوال بردن مسئولین بین وبلاگ ها داغ شده. متاسفانه وبلاگ نویسان محترم دیگه به این موضوع فکر نمی کنن که این فردی که دارن در موردش مطلب مینویسن یه زمانی برای خودش یلی بوده و الان هم از جاده منحرف نشده فقط یه کمی اختلاف سلیقه وجود داره. حالا این قضیه دلیل نمیشه ایثار و فداکاری هاش را نا دیده بگیریم. طرف توی جبهه کلی رشادت و شجاعت از خودش نشون داده ولی چون الان یه سوتی داده دیگه ول کنش نیستن. یا فلان روحانی در زمان انقلاب و در دوران دفاع مقدس و در زمان های بعد از اون همیشه نسبت به ارزش های انقلاب اسلامی وفادار بوده ولی حالا به خاطر بعضی سیاست های غلط دانشگاه آزاد دارن کل زندگیش میبرنش زیر سئوال.

البته اینم بگم که بعضیا هم مثل شیخ ساده لوح بودن که بعد از انقلاب حاضر به قبول اشتباهات خودشون نبودن و در نهایت مقابل انقلاب و دستاوردهای اون ایستادن. اون وقت ما نباید بین این دو دسته فرق بگذاریم؟

در کل بگم که تفرقه اندازی سیاست دشمن ماست و ما نباید خودمون با این سیاست جلو بریم و باید برای مقابله با این سیاست گوش به فرمان آقا سید علی باشیم و قدم پشت قدم های ایشون برداریم و سعی نکنیم جلوتر حرکت کنیم چرا که ممکنه راه را اشتباه بریم.




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >