سفارش تبلیغ
صبا ویژن


:: پایگاه‌های منتخب ::

:: لینکستان::



چند روزیست که بازار اصفهان در اعتراض به قانون 3 درصد مالیات بر ارزش افزوده اعتصاب کرده و بازاریان مغازه‏های خود را تعطیل نموده اند. کسبه‏ای که اعتصاب کرده‏اند در روزهای گذشته با اقدامات آرام به دنبال رسیدگی مسئولین به اعتراض آنها بودند. ولی امروز تعدادی از اراذل و اوباش که همیشه بدنبال هرج و مرج و تخریب هستند فرصت را غنیمت شمردند و در آشوبی به نام بازاریان به خیابان آمدند و همانند گذشته درصدد پیاده کردن اهداف شوم خود بودند. و در نهایت در مقابله با این حرکت، نیروی انتظامی و امت حزب الله به صحنه آمدند و آتش این آشوب را خاموش کردند.

البته در گفتگویی که با چند تن از بازاریان داشتم همگی معتقد بودند این حرکت اراذل باعث خراب‏تر شدن کار خواهد شد.

البته ناگفته نماند که اقدامات نسنجیده برخی مسئولین استانی و شهری نیز در بوجود آمدن این آشوب بی‏تاثیر نبود چرا که وقتی فردی را که بالاترین پست اجرایی‏اش معاونت یک مدرسه بوده است را اکنون در بالاترین پست اجرایی شهر می‏گذارند، خیلی هم چنین وضعیتی دور از انتظار نیست.

با تمام این اوصاف باید هم مسئولین و هم بازاریان فکری به حال این مسئله کنند چرا که هر روز تنش و بحران بیشتر خواهد شد و در نهایت دود آن بر چشم همه مردم خواهد رفت.




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

نمایشگاه قرآن هم به پایان رسید و ما( بچه های قلم و دفتر توسعه وبلاگ دینی) بخاطر اتهام امنیت ملی! لوح یابود دریافت نکردیم. ظاهرا مدیریت نمایشگاه پس از مطالعه یادداشت های قبلی وبلاگ بنده به شدت عصبانی شده بوده و چون در قسمت لینک های سایت بچه های قلم لینک این مطالب نیز بوده این موضوع را ربط میدن به مدیر بچه های قلم و آقا مهدی را به دفتر مدیریت فراخوانی می کنند.

در دفتر مدیریت نمایشگاه که قصد داشتن مستنداتشون را به برادر مهدی نشون بدهند واژه  password را در گوگل جستجو کرده بودن! و وقتی به جایی نرسیده بودند به بچه های قلم مراجعه کردن و از طریق لینک اونجا وبلاگ را باز کرده و مدعی شده بودند که گفتیم این وبلاگ را فیلتر کنند.

اصل صحبت آقایون این بوده که چرا باید کسی چنین سخن بگوید که مدیریت نمایشگاه را ناراحت و عصبانی کند.جالب هست که بدونید آقای ... از مدیران سایت راسخون بنده را در نمایشگاه دیدن و میگن شنیدم بخاطر آقای مدیر نمایشگاه که وابسته به محافل لیبرالیستی هست احضارتون کردن.

اتهام اصلی ما نشر اکاذیب بود. ما گفته بوده بودیم چرا برخی موسسات نه تنها در راستای فعالیت و اهداف قرآنی گام موثری بر نداشتند و در ترویج فرهنگ قمار بازی آگاهانه یا ناآگاهانه گام برداشتند بعد معلوم شد برخی غرفه ها پسر و دختر نامحرم سر یک سفره نشسته و خیلی صمیمی افطار تناول کردند.
ما گفته بودیم چرا رادیو به افکار ما احترام نگذاشته و در نهایت بی ادبی سئوال و جواب مشخص برای ما آماده کردند بعد معلوم شد کار همیشگی آقایون بوده.

نهایتا اینکه اتهام اصلی ما اینه که چرا گفتین مسئولین باید پاسخگو باشند.آقایون مسئولین نگاه کنند عاقبت بازی سیاسی اینه.

آقایون مسئول! شیرینی مقام و مسئولیت و پست مثل لنگ می مونه وای که از تن آدم بین انظار بیفته و آبروی شما بره.
آقای مسئول! مقام معظم رهبری این همه خواستند فرهنگ پاسخگو بودن مسئولین را ترویج کنند ولی امثال شما انگار نه انگار که چنین حرکتی را ولی فقیه خواهان اجرایی شدنش هستند.

آگر فکر می کنید ما بخاطر پست و مقام این فریادها را زدیم که به حمدالله این حرفا از ما به دوره. ولی بدونید مقام مسئول باید پاسخگو باشه. اگر مقام مسئول در حکومت دینی پاسخگو نباشه حضورش در اون پست شانیت دینی نداره.

مدیریت نمایشگاه کارش نظارت بر غرفه هاست نه اینکه بگه زود باشید برخورد کنید داره ازش کپی برداری میشه.

آیا کسی که اینگونه عمل میکند و اینگونه برخورد دارد شایسته است مدیریت نمایشگاه فعالیت های قرآنی را بعهده داشته باشد؟!

پی نوشت:
1- توی این شب های قدر ما را هم از دعای خیرتون بی نصیب نگذارید
2- گفتن سال دیگه بهتون غرفه نمی دیم غافل از اینکه اینا هنوز به قدرت رسانه پی نبردند.




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

87/6/27 9:24 ع

تقریبا ساعت 10 شب بود که از رایو نور نمایشگاه قرآن اومدن غرفه بچه های قلم برای مصاحبه. از اونجایی برادر مهدی حضور نداشتن ما یکمی دو دل بودیم که آیا ایشون راضی هستن ما از طرفشون مصاحبه کنیم یا نه. خلاصه اینکه اون آقا یه حرفی زد که مطمئن شدیم نباید مصاحبه کنیم.

اون آقای مصاحبه کننده اول کار فرمودن ما می خواهیم با شما یه مصاحبه با سئوال و جواب مشخص داشته باشیم. اولش فکر کردیم یعنی سئوالات را میدن تا ما جواباهاش را آماده کنیم و بعد شروع می کنن ولی بعدش فهمیدیم اینجوریا هم نیست. آقایون دستور دارن برای تایید عملکرد مسئولین نمایشگاه قرآن  با غرفه داران مصاحبه هایی این چنین انجام دهند. 

در نهایت ما مصاحبه نکردیم و آنها هم سراغ غرفه دیگری رفتند ولی تا کی باید مسئولین هر حرکتی را انجام دهند و بعد بدنبال ماست مالی اون باشند.

خداوند عاقبت همه را ختم به خیر گردانند




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

دو روز از نمایشگاه قرآن در اصفهان می گذرد. غرفه داران در نمایشگاه جایگاه خود را پیدا کرده اند. عده ای از غرفه داران در فضای های وسیع مشغول پشه پرادان و عده ای هم در فضاهای کوچک وقت سر خاریدن ندارند. و دائما پاسخگوی بازدیدکنندگان محترم از غرفه شان هستند.

در این میان برخی غرفه ها مانند غرفه آل البیت علاوه بر اینکه فعالیت قرآنی بالایی انجام نمی دهد در برخی مواقع نیز در راستای ترویج قمار بازی عرصه را برای بازدیدکنندگان باز گذاشته است. برای اثبات این گفته می توانید به عکس های گرفته شد نگاه کنید.    عکس اول     عکس دوم
در اینجا این سئوال پیش می آید که یک موسسه پر و سر و صدا مانند آل البیت که اینگونه عمل می کند و در سالهای گذشته نیز فعالیت چشمگیری نداشته است چرا باید غرفه ای با این وسعت ( 60 متر) داشته باشد و دفتر توسعه وبلاگ دینی با این همه فعالیت در زمینه ترویج معارف دینی باید غرفه ای با فضای 12 متر تازه آن هم به ضرب سماجت وبلاگ نویسان دلسوز فعالیت کند.
البته امیدواریم مسئولینی کمی گزیده شوند فکری کنند و چاره ای بیاندیشند.

پی نوشت:
گذشته از این حرف ها لازم است تا اینجای کار از زحمات برادران  مهدی(بچه های قلم) ، سیدعلیرضا و حسین707 در غرفه بچه های قلم و خواهران قلم نیقاصدک(صفحه بیست و یک) و پاکروان در غرفه دفتر توسعه وبلاگ دینی تقدیر و تشکر کنم.




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

87/6/9 11:29 ع

هر روز که در خیابان راه می‏رویم تیپ و قیافه‏های مختلفی از پسران و دختران را مشاهده می‏کنیم. یکی با چادر و مقنعه یکی با مانتو کوتاه و شالی بر سر. یکی با مانتو و روسری ( از نوع سر و ساده) یکی با شلوار! و روسری.یکی با ریش یکی بی ریش . یکی با موی ژل زده و شلوار لی یکی با موی ساده شانه شده و شلوار پارچه ای. خلاصه اینکه هر کسی یک جور دوست دارد در نگاه مردم ظاهر شود. ولی چرا؟  چرا در جامعه ای که هدفش نزدیک شدن به آرمان های جامعه مهدوی‏ست هنوز یک پوشش ساده و سنگین فراگیر نشده است؟ چرا سادگی پوشش از میان رفته و جلوه گری مد شده است؟

بهتر نیست وقتی خود را آماده فروش می کنیم بدانیم قیمت ما چقدر است؟ اصلا به چه قیمتی خود را می فروشیم؟ به قیمت رضایت الله یا به قیمت رضایت عبدالله.
اگر به قیمت رضایت خداوند باشد که راضیة مرضیه محقق خواهد شد و طبق وعده الهی به بهشت وارد می شویم ولی وای بر ما اگر به قیمت رضایت بندگان خدا خود را بفروش برسانیم.

خدایا هنوز وقتش نشده من را هم بخری؟




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >