باسمه تعالی
به علت . . . این وبلاگ با تمامی امکانات به فروش میرسد.
متقاضیان محترم و محترمه میتوانند در قسمت نظرات قیمت مورد نظر خود را اعلام نمایند .
باسمه تعالی
به علت . . . این وبلاگ با تمامی امکانات به فروش میرسد.
متقاضیان محترم و محترمه میتوانند در قسمت نظرات قیمت مورد نظر خود را اعلام نمایند .
لابی (Lobby) به معنای دالان و سرسراست و لابی ایست به واسطه یا عامل گروه های فشار که معمولا در سرسرای مجلس سنا یا نمایندگان آمریکا می کوشد تا با اعضای قوه مقننه طرح دوستی ریخته، نظر نمایندگانی را که در کمیسیون ها مشاغل حساس دارند، از طریق رد یا تصویب لوایح مورد نظر به سوی هدف های گروه خود جلب کند، گفته می شود. این کار مستلزم تشکیل محافل انس ومجالس خصوصی و یا رشوه دادن به مقامات سیاسی و کنگره است. لابی ایستها به مجلس سوم قوه مقننه آمریکا نیز معروفند. لابی از کلمه ( Lobbyrun) به معنی راهرو استخراج شده است. از این رو الفاظی مانند لابی هتل، لابی مجلس و ... در اخبار و نوشته های روزنامه ای بسیار به کار می رود. اما کاربرد اصطلاحی این واژه در ادبیات سیاسی به معنی اعمال نفوذ بر سیاستمداران بویژه نمایندگان مجالس است که در سطور بالا اشاره شد. اولین بار کلمه لابی و لابی گری در فرهنگ سیاسی ایالات متحده آمریکا به کارگرفته شد. در این کشور لابی گری ضمن اینکه منع قانونی ندارد، بسیار گسترده و فراگیر نیز هست. به گونه ای که اکثر نژادهای قومی و قبیله ای ، گروه های سیاسی، نحله های مذهبی و آئینی و ... دارای قدرت و نفوذ لابی گری متفاوت هستند. یهودیان آمریکا و صهیونیست های طرفدار رژیم صهیونیستی بیشترین و قویترین لابی مدافع اسرائیل را در آمریکا تشکیل می دهند که قدرتمندترین آنها کمیته امور عمومی اسرائیل و آمریکا ( آیپک) با علامت اختصاری AIPAC می باشد که یک لابی بزرگ در آمریکا است.
امروزه در دنیای غرب لابی گری (Lobbying) یک مشغله و حرفه ویژه است که به منظور گسترش نفوذ یک دیدگاه و نقطه نظر مشخص در دستگاه حکومتی یک کشور یا در افکار عمومی تلاش می نماید.
در برخی از کشورها دفترهای ویژه ای به نام «دفاتر لابی گری» وجود دارند که در ازای دریافت پول به تلاش برای پیشبرد حمایت از یک دیدگاه خاص به وسیله نفوذ در دولت و افکار عمومی می پردازند . در این میان آنچه که یک گروه ذی نفوذ لابی را از یک حزب مجزا می کند، بی علاقگی این گروه ها برای معرفی نامزد در انتخابات است. به عبارت دیگر در حالی که احزاب در تلاش هستند از طریق شیوه های مسالمت آمیز وارد ساخت قدرت شوند، گروه های فشار تنها به دنبال تاثیرگذاری بر دولتمردان و روند تصمیم گیری هستند.
تعیین تعداد دقیق گروه های فشار و ذی نفوذ در آمریکا بسیار دشوار است. همچنین شناسایی تمامی این گروه های لابی غیرممکن است. از این رو محققین ناگزیر به دسته بندی گروه های ذی نفوذ و لابی در این کشور هستند. این گروه ها را می توان به سه دسته گروه های لابی در امور اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی آمریکا تقسیم بندی کرد که در بین لابی های سیاسی، سازمان ها و نهادهای یهودی و صهیونیستی موثرترین لابی در آمریکا می باشند و در بین لابی های یهودی و صهیونیستی، نقش آیپک به عنوان محوری ترین و قدرتمندترین لابی صهیونیستی در آمریکا برخلاف 3 دهه گذشته که مرموز و ناشناخته بود، هم اکنون چنان آشکار است که نزدیکترین دولتمردان بوش وابستگی به این شبکه 65 هزار عضوی را مایه افتخار خود می دانند. بزرگ نمایی و تهدید جلوه دادن برنامه های اتمی ایران، ضرورت تهاجم نظامی آمریکا به ایران، لزوم برخورد با حزب الله و حماس و سوریه ... پیش از آن که در فرایند تصمیم گیری متعارف کنگره و کاخ سفید تدوین شود، در ستادهای غیرمتمرکز آیپک طراحی و روی میز دولتمردان آمریکا قرار می گیرد.
صهیون (zion) در زبان عبری به معنای پرآفتاب و نام کوهی در جنوب غربی بیت المقدس است. در اصطلاح سیاسی، مراد از صهیونیسم (Zionism) جنبشی است برای تشویق و ترغیب مهاجرت یهودیان به فلسطین. کوه صهیون زادگاه و آرامگاه داود نبی(ع) و جایگاه هیکل سلیمان نبی(ع) بوده است. گاه این واژه نزد یهودیان به معنای شهر قدس، شهر برگزیده خداوند و شهر مقدس آسمانی به کار می رود و به طور اعم، بر سرزمین مقدس اطلاق می شود ولی در متون دینی یهود، صهیون اشاره به آرمان و آرزوی ملت یهود برای بازگشت به سرزمین داود و سلیمان (علیهماالسلام) و تجدید دولت یهود دارد.
به عبارت دیگر به قول روژه گارودی صهیون برای یهود، سمبل رهایی از ظلم، تشکیل حکومت مستقل و فرمانروایی بر جهان است و از این رو، یهودیان خود را فرزندان صهیون می دانند. اما صهیونیسم که خواهان مهاجرت یهودیان به فلسطین و تشکیل دولت یهود است، گونه ای شووینیسم یا ناسیونالیسم افراطی است که با خوارشمردن ملت ها و نژادهای دیگر و غلو در برتر پنداشتن یهود، در پی نیل به قدرت سیاسی برتر است. این جنبش در نیمه دوم قرن91 در اروپا، پا به عرصه حیات گذاشت و اکنون به ایدئولوژی رسمی رژیم اشغالگر فلسطین بدل شده است . واژه صهیونیسم نخستین بار توسط «تئودور هرتزل» روزنامه نگار یهودی الاصل مجارستانی به کار رفت و سپس «ناهوم ساکولو» در کتاب تاریخ صهیونیسم از آن سخن گفت. شالوده صهیونیسم بر توسعه طلبی، نژادپرستی و نفاق افکنی در میان ملل جهان استوار بوده، مهم ترین حربه آن در بعد جهانی بهره گیری از رسانه های عمومی در سراسر دنیا است.
صهیونیسم تنها دارای ابعاد و معانی سیاسی نیست، بلکه ابعاد و معانی دیگری چون صهیونیسم کارگری، فرهنگی، دمکراتیک، رادیکال و توسعه طلب را نیز دربر می گیرد. مشهورترین تقسیم صهیونیسم، تقسیم آن به دو بخش سیاسی و فرهنگی (دینی) است که اولی خواهان بازگشت یهودیان به فلسطین است که با تکیه بر استدلال های تاریخی، سیاسی و علمی می کوشد به اسکان یهودیان در سرزمین های اشغالی مشروعیت ببخشد. این شق از صهیونیسم با تدوین کتاب «دولت یهود» توسط هرتزل در 1263 شمسی زاده شد. صهیونیسم فرهنگی با مهاجرت یهودیان در قرن 20 میلادی به فلسطین مخالف بوده، معتقد است بازگشت به سرزمین موعود در همان زمان که پروردگار مشخص فرموده به وسیله انسان رهایی بخش (ماشیاح) انجام خواهد شد. پیدایش و تکامل صهیونیسم به عنوان یک جنبش سیاسی مرهون زمینه ها و عوامل زیادی از جمله یهودآزاری (آنتی سیمیتیسم)، قدرت های بزرگ استعماری، بورژوازی یهود، ادبیات صهیونیستی، نخبگان سیاسی، اعتقاد به قوم برگزیده بودن یهود و پیوندخوردن آرمان دینی یهودیت با نحله سیاسی صهیونیسم مسیحی است که هرکدام سهمی در رساندن صهیونیزم سیاسی به وضعیت فعلی داشته اند. به عنوان نمونه صهیونیست ها از طریق قدرت جهانی رسانه ای که در اختیار دارند، مرتب روی این ادعا تبلیغ می کنند که صهیونیسم پاسخی به یهودآزاری تاریخی است که به زعم آنها در همه جای زمین یهود عنصر بیگانه ای تصور می شد که باید از جامعه انسانی طرد شود. البته این مظلوم نمایی عایدات زیادی برای شبکه صهیونیسم بین المللی داشته است.
در دنیا امروز حجم مبادله اطلاعات بسیار بالا بوده و اخبار و گزارشات نقش بسزایی را در دنیای امروزی ایفا میکنند. در این میان رسانهها و مطبوعات در جهت اطلاع رسانی و جذب مخاطب با یکدیگر برخواسته و همه روزه و با شیوههای نوینی سعی در ایجاد اعتماد و دادن اطلاعات جدید و روزمره به مخاطبین خود دارند.
از آنجایی که مبنای افزایش مخاطبین یک رسانه ابتدا ایجاد اعتماد نسبت به آن است، به همین جهت صهیونیزم جهانی با تشکیل غولهای خبر رسانی و مطبوعات پر تیراژ با سیاستهای کاملاً هماهنگ سعی در قبضه کردن افکار و عقاید ملتها را دارند.
به عنوان مثال در امریکا سه شبکه .A.B.C. ، C.B.S و N.B.S در حکم شبکههای مادر بوده و دیگر شبکههای موجود در امریکا که حدود 700 تا 1100 شبکه میباشند تمامی اخبار و گزارشات خبری و اقتصادی و سیاسی خود را از این سه شبکه دریافت میکنند. شبکه A.B.C همکاری مداومی با موساد دارد و همیشه صحنههایی از مظلوم نمایی یهود و مظالم هیتلر را به نمایش میگذارد تا عواطف مردم امریکا را نسبت به یهودیان تلطیف کند. شبکه N.B.S نیز توسط « فورد سیلورمن » که یک یهودی افراطی است اداره میگردد.
جالب توجه این است که کانالهای تلویزیونی کشورهای عربی نیز بسیاری از تحلیلهای خبری را از این سه شبکه دریافت میکنند. به عنوان نمونه ماهواره «عرب ست» که توسط کشورهای عربی و به خصوص عربستان سعودی با میلیونها دلار هزینه اداره میشود آلتی در دست اهداف صهیونیزم جهانی است و روزانه برنامههای زیادی را به جهان اسلام تزریق میکند.
در مورد مطبوعات نیز روزنامهها و نشریات مختلفی در کشورهای اروپایی و امریکا از جمله روزنامه تایمز و دیلی اکسپرس و بیش از 20 روزنامه و مجله دیگر فقط در کشور انگلستان تحت سلطه و نفوذ صهیونیزم میباشد. در کشور آلمان موسسه اشپینگر با تصاحب 30% بازار کل آلمان و نشریه بیل زایتگونگ با 5/5 میلیون نسخه و 8 روزنامه کثیر الانتشار دیگر تحت نفوذ صهیونیزم میباشد. از جمله اهداف این روزنامهها تحقر اندیشه نازیسم و سوق دادن مردم آلمان به سوی آشتی با یهودیان میباشد.
در حال حاضر باید گفت بر تمامی انسانهای آزاده شناخت توطئهها و افکار و عقاید استکبار جهانی لازم است و باید با شناخت و آگاهی از دشمنان انقلاب اسلامی در جهت خنثی نمدن دسیسههای آنان گام برداشت.
بعد از رادو بلاگ تا پلاک خدا خواست و خدمت سردار علی بنی لوحی از همرزمان شهید حاج حسن خرازی رسیدیم. ایشان هم لطف کردن و از علمدار شدن شهید خرازی گفتن که من از زبان ایشان می نویسم:
«جنگ بعد از عملیات رمضان سخت شد و در عملیات خیبر به اوج خود رسید. عراقیها هر موقع دور میخوردند و کم میآوردند از سلاح شیمیایی استفاده میکردند. حاج حسین در عملیات خیبر از جان مایه گذاشت. در اوایل عملیات سمت پاسگاه زید با یکی از یگانهای ارتش عملیات فریب انجام داد و بعد با لشکر امام حسین (ع) آمد سمت جزایر مجنون همراه لشکر 27 حضرت رسول(ص) و درعملیات اصلی شرکت کرد و نیروهای خود را عاشورایی به صحنه درگیری با دشمن آورد.
در عملیات خیبر در طلاییه آتش خیلی سنگین بود. در سنگر فرماندهی هم کسی اطلاع درستی از وضعیت بچهها نداشت. یک لحظه دیدیم حاج حسین رفت روی خاکریز کنار بچهها. روحیه بچهها صد برابر شد، اما یک دفعه انفجار همه را به هم ریخت. بچهها خودشون را به محل انفجار رساندند. هیچکس باور نمیکرد دست حاج حسین قطع شده باشد و او در آنجا علمدار شد. به قول خودش: «خواستند ملائکه الله مرا به عالم بالا ببرند، هنوز دل از دنیا نکنده بودم، فقط همین اندازه لیاقت داشتم.»
حاجی بعد از قطع شدن دستش کار کردن با دست چپ را شروع کرد. تمرین امضا، بستن فانسقه، تمرین تیر اندازی و خیلی کارهای ریگر. برای تیراندازی هم کلاش تاشویی که تغییراتی در آن داده شده بود در اختیار حاجی گذاشتند تا با ان تیر اندازی کند. حاج حسین بعد از قطع شدن دست راستش تمرینات بیشترب به لشکر داد و لشکر را برای عملیات بدر اماده کرد»
نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]