سفارش تبلیغ
صبا ویژن


:: پایگاه‌های منتخب ::

:: لینکستان::



87/2/26 1:26 ع

پیش از تولد صهیونیسم سیاسی، صهیونیسم ادبی پدید آمد و نخستین جرقه های روند سیاسی کردن دین یهود را برافروخت. به دیگر سخن، صهیونیسم نخست در جبهه زبان، سخن و اندیشه و آن گاه در عرصه سیاست و قدرت مطرح شد. در این روند، صهیونیسم ادبی زبان عبری را به خدمت گرفت و درگسترش آن سعی بلیغ نمود و یهودیان عبری زبان را مورد تشویق قرار داد. پیامد این تلاش های چند صدساله زبانی که به گفته بن گوریون ( از نخست وزیران اولیه رژیم صهیونیستی) یک زبان ناگویا بود و تنها در قلب ها می زیست و به نماز و شعر و ادبیات مذهبی اختصاص داشت، به جایگاهی دست یافت که دیگر تنها زبان زمان گذشته نبود، بلکه زبان آینده، زبان رستاخیز و زبانی بود که می توانست یهودیان را به عنوان یک ملت یگانه در زیر سایه خویش درآورد.
در عرصه قلم و اندیشه و هنر، از گذر تولد صهیونیسم سیاسی، داستان، رمان و تئاترهایی بسیار پدید آمد. اشعار مذهبی یهودبن هاله( متوفی 1140م/ 519 ش) به سود مقاصد صهیونیستی به کار گرفته شد. کتاب تلمود که نگارش آن در 1750م/ 1129 ش به پایان رسیده بود، اندیشه بازگشت به ارض موعود را رواج داد. تلمود یا تعلیم از کتابهای مقدس یهودیان است که شامل دو بخش می باشد، یک بخش آن را مشنا و دیگری را گمارا گویند. مشنا مجموع تقالید مختلف یهود است و گمارا، عبارت از مجموع تعلیمات و تفاسیری است که بعد از تکمیل مشنا در مدارس عالیه به وجود آمد.
سهم داستان ها و رمان هایی مثل « دیوید آلروی» و «دانیل دروندا» و تاکیدات فروید بر لزوم اجرای تربیت صهیونیستی را نباید در ادبیات صهیونیستی از نظر دور داشت. معمولا در این گونه رمان ها، بر نوعی نژاد پرستی افراطی و ناممکن بودن ادغام یهودیان در دیگر تمدن ها تاکید شده است. برخی افسانه ها نیز در پدیدآمدن صهیونیسم دخیل بوده اند. مهم ترین این افسانه ها، افسانه یهودی سرگردان یا یهودی دوره گرد است که مظهر انسانی نیکوکار است که بر بیوه زنان، یتیمان و از کارافتادگان کمک می نماید. ولی خود با فقر، سرگردانی، محنت و مظلومیتی ترحم برانگیز دست به گریبان است. این داستان ساختگی در بین یهودیان سینه به سینه نقل شده و بارها دستمایه تئاتر و فیلم و .... قرار گرفته و به آهستگی زمینه ذهنی ضرورت تلاش برای رهایی و نجات یهودیان را در اواخر قرن 19 فراهم آورد. ادبیات صهیونیستی تنها به ترسیم چهره یهودی یا یهودیان ناراضی نپرداخته، بلکه گاه کوشیده است چهره ای نیک از آنها به دست دهد تا راه کسب امتیازات اجتماعی بیشتر برای یهودیان باز شود و در وهله بعد زمینه ساز ظهور صهیونیسم باشد. چنان که رمان های معروف « ماریاادگارت» و «آیوانهو» که در سالهای 1817 و 9181 میلادی به قلم هارنگتون و سروالتراسکات نوشته شده اند، سعی در آفریدن شخصیتی پسندیده از یک یهودی را وجهه همت ادبی خود قرار داده اند. درمجموع ادبیات صهیونیستی با هدف رواج همبستگی بین یهودیان جهان و مبارزه با تبلیغات ضد صهیونیستی و تصویر رنج و ستمدیدگی یهودیت به وجود آمده است. به زعم بزرگان این ادبیات باید با قدرت رسانه و قلم وحشی گری اعراب علیه یهودیان را نمایان ساخت و درعین حال به ترویج اندیشه برتری قوم یهود و مظلومیت و انسان دوستی یهودیان پرداخت. در حالی که عملکرد سبعانه صهیونیست ها در قبال فلسطینی ها امروزه در پیش چشم بشریت است .




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

سابقه تلاش های جدی یهودیان برای ایفای نقش مهم در روند تصمیم گیری سیاسی در آمریکا عمدتا به سالهای اولیه بعد از جنگ جهانی دوم برمی گردد. با تاسیس رژیم صهیونیستی از یک سو و سر برآوردن آمریکا به عنوان قدرتمندترین کشور بعد از جنگ جهانی دوم از سوی دیگر، یهودیان آمریکا از ابتدا متوجه ضرورت کسب حمایت آمریکا برای دولت جعلی اسرائیل شدند. آنها به ویژه هیچ گاه تردید نداشتند که تحقق عکس آن، یعنی حمایت آمریکا از کشورهای عربی و اسلامی و حتی نوعی بی طرفی آمریکا، می تواند عواقب وخیمی هم برای اسرائیل و هم در کل برای منافع یهودیان در آمریکا و دیگر نقاط جهان در پی داشته باشد. ابعاد عاطفی مسئله یهود آغازی برای شکل گیری نفوذ و قدرت یهودیان در آمریکا بوده است. با توجه به مسئله تبلیغاتی آنتی سمیتیسم در اروپا، بعضی از آمریکایی ها به خاطر عدم اقدامی برای کمک به یهودیان در بین دو جنگ جهانی احساس نوعی گناه می کردند که با رسانه و ثروت یهود به آن بیشتر دامن زده می شد. به تدریج با شروع جنگ سرد و رقابت دو ابرقدرت وقت (آمریکا و شوروی سابق) برای بسط نفوذ در خاورمیانه، مسئله یهود ابعادی ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک نیز به خود گرفت. احساس تعلق به نوعی نظام سیاسی واحد و ارزش های اجتماعی مشترک که شاید در قالب «دموکراسی» قابل تخلیص باشد، به همراه امور اعتقادی و مشترکات یهودی : مسیحی بخش هایی از جامعه آمریکا زمینه بسیار مساعدی برای فعالیت جامعه یهودیان آمریکا فراهم می نمود. در سالهای اول بعد از جنگ دوم، یهودیان مصمم به بسط نفوذ خود در جامعه آمریکا شدند و کار در این جهت را با فعالیت در حوزه حقوق مدنی و آزادی های اساسی که در عین حال ربط مستقیمی نیز با موقعیت آنها به عنوان یک اقلیت داشت، شروع کردند. همین فعالیت ها در عین حال مقدمه شروع فعالیت های آنها بویژه در حزب دموکرات آمریکا نیز بوده است که همچنان ادامه دارد. ضمن اینکه تاسیس رژیم صهیونیستی هم یهودیان آمریکا را متوجه سیاست خارجی این کشور کرده بود، روندی که از سال 1967 (بعد از جنگ شش روزه) سرعت گرفت. در مجموع طی دهه های بعد از جنگ دوم چند برخورد سیاسی کلیدی مثل التیماتوم آیزنهاور علیه تصرف کانال سوئز و نارضایتی یهودیان از جرج بوش پدر به دلیل آنچه اقدامات ضد اسرائیلی می نامیدند، هاله ای از قدرت سیاسی مرموز در اطراف اقلیت یهود در آمریکا ایجاد می کرد که سازمان های یهودی بدون تصریح به آن سعی در تعمیق این باور داشتند. رهبران یهود در آمریکا همواره دو نگرانی عمده داشته اند؛ نخست اینکه رژیم صهیونیستی نابود شود. در حالی که همیشه ارتش آن را پنجمین ارتش قدرتمند دنیا معرفی می نمایند و دوم اینکه با توجه به سوابق تاریخی قوم یهود، در صورت عدم برخورداری از قدرت سیاسی در آمریکا ممکن است با انواع مخاطرات در این جامعه و دیگر نقاط جهان مواجه شوند. نتیجه این تفکر، این است که فعالیت سیاسی در همه سطوح عملا برای یهودیان آمریکا به صورت نوعی «فریضه سیاسی» درآمده است.
از این روی، یهودیان آمریکا طی نیم قرن گذشته همواره نفوذ کم و بیش زیادی بر سیاست خارجی آمریکا بویژه راهبرد خاورمیانه ای آن داشته اند، اما تحرک و متناسب با آن موفقیت های آنها در دوره بعد از حوادث 11سپتامبر 2001 م (شهریور 1380 ش) بیش از هر زمان دیگر بوده است. این امر هم در کنگره و هم در نظر سنجی ها انعکاس داشته است. نفوذ یهودیان به شکل حمایت هایی که عمدتا در افکار عمومی آمریکا و کنگره این کشور از رژیم جعلی اسرائیل صورت می گیرد، تجسم یافته است. نفوذ یهودیان در آمریکا در سه سطح از قدرت سیاسی این کشور قابل دسته بندی است؛ کنگره، افکار عمومی آمریکا و کاخ سفید، افکار عمومی مثبت در آمریکا که خود ساخته و پرداخته رسانه های تحت تاثیر صهیونیسم است، زمینه مساعدی برای فعالیت سازمان های یهودی در این کشور و ایجاد روابط بسیار نزدیک بین آمریکا و رژیم صهیونیستی به وجود آورده است. تردیدی نیست که نظر منفی مردم آمریکا می توانست بسیاری از معادلات لابی یهودی را برهم زند. گرایش افکار عمومی در آمریکا به رژیم صهیونیستی خود از عوامل مهم سوق دادن کنگره در تخصیص بودجه و اعطای کمک اقتصادی و نظامی سه میلیارد دلاری آمریکا به اسرائیل از اواخر دهه 1970 م می باشد. نفوذ بر انتصاب دولتی یکی دیگر از اهرم های قدرت یهودیان در آمریکاست. به طور کلی، شرایط تحول اجتماعی و اقتصادی آمریکا در قرن 19 به جذب و قبول یهودیان کمک کرده است. به وجود آمدن ملت آمریکا از ترکیب مهاجران کشورهای مختلف با روندی سریع صورت گرفت و پس از استقلال یهودیان نیز مانند دیگر اتباع از حقوقی مساوی برخوردار شدند و به مرور زمان با تشکیل دادن تشکل ها و سازمان ها و گروه های فشار توانستند در ساختارهای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آمریکا نفوذ چشمگیری پیدا نمایند. به این دلایل به نظر بسیاری از ساکنین مناطق یهودی نشین اروپا وحتی خود آمریکا، ایالات متحده همان «سرزمین موعود» وعده داده شده در آموزه های اعتقادی یهود (البته تحریف شده) می باشد.




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

87/2/10 7:25 ع

یهودستیزی یا آنتی سمیتیسم (Anti-semitism) به نفرت از یهودیان یا دشمنی عملی با آنان به قصد آزار یا نابود کردن آنها گفته می شود. در اروپای قرن بیستم دشمنی با یهودیان که پیش از آن پایه دینی به دلیل اعتقاد مسیحیان به این مطلب که قاتل حضرت عیسی (ع)، یهودیان هستند، داشت، جای خود را به دشمنی نژادی داد و آلمان نازی مرکز نشر این نظریه شد.
دشمنی با یهود به عنوان نژاد، در نیمه قرن 19 همزمان با پیدایش نظریه های برتری نژاد آریایی بالا گرفت و هواداران این عقیده کوشیدند تا برای آرای خود پایه های علمی بیابند. در آلمان نازی، کوشیدند تا نژاد آریایی را از غیر آریایی ها جدا و از آلوده شدن این نژاد جلوگیری کنند و در این باره قانون هایی وضع شد که به موجب آنها، کلیمیان بیگانگان و پست نژادانی به شمار می رفتند که خون زهرآلودشان آنها را به ذات جنایتکار بار می آورد و از این رو، زناشویی و عشق ورزی کلیمیان با آریاها ممنوع شد. به دنبال این قانون ها دانشمندان نامدار یهود از جمله انیشتین و فروید تبعید شدند، آثار موسیقیدانانی مانند مندلسن و افن باخ تحریم شد، یهودیان از حقوق مدنی و اشتغال به بازرگانی و حرفه های دیگر محروم ودسته دسته به اردوگاه های کار اجباری فرستاده شدند.صهیونیست ها مدعی اند که نهضت صهیونیسم پاسخی به یهود آزاری یا آنتی سمیتیسم است. به عقیده آنان، یهودیان در هر جا که باشند، عنصر بیگانه به حساب می آیند و آشکار و نهان مورد آزار قرارمی گیرند. یهودستیزی از نظر آنان بلایی ازلی و ابدی است که تنها در پناه یک دولت یهودی می توان از آن رهایی یافت. مظلوم نمایی از طریق نمایش نمونه هایی بسیار از یهود آزاری امروزه در اثر تبلیغات شدید کانون های پشت صحنه قدرت و ثروت و رسانه جهانی علاوه بر زمینه چینی برای ظهور و بروز صهیونیسم و رژیم جعلی اسرائیل به صنعتی پول ساز برای این رژیم تحت عنوان هولوکاست تبدیل شده است. البته این ادعاهای صهیونیست ها به هیچ وجه اثبات پذیر نیست زیرا اولا برخی از نمونه های تاریخی یهودآزاری مثل یهود سوزی در آلمان بیش از حد بزرگنمایی و دروغپردازی شده است، ثانیا برخی از قصه های یهودستیزی به استناد اسناد از ریشه دروغ است و ساخته و پرداخته یهودیان و صهیونیست ها می باشد تا ضمن مظلوم نمایی و توجیه پایه های نامشروع تاسیس دولت در سرزمین های اشغالی، به روند مهاجرت یهودیان به فلسطین شتاب ببخشند. بن گورین یکی از نخست وزیران رژیم صهیونیستی معتقد بود:« اگر قدرت داشتم عده ای یهودی را به کشورهای مختلف می فرستادم تا یهودآزاری را تعمدا به وجود آورند.» البته بخشی از یهود آزاری علاوه بر پایه های دینی، به ویژگی های فردی و اجتماعی آنان مثل جمع گریزی و اشتغال درمشاغل غیرمولد مثل رباخواری و دلالی باز می گردد و امروزه صهیونیسم خود به بزرگترین وسیله یهودآزاری از طریق تبعیض بین یهودیان سفاردی و اشکنازی تبدیل شده است.




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

لابی (Lobby) به معنای دالان و سرسراست و لابی ایست به واسطه یا عامل گروه های فشار که معمولا در سرسرای مجلس سنا یا نمایندگان آمریکا می کوشد تا با اعضای قوه مقننه طرح دوستی ریخته، نظر نمایندگانی را که در کمیسیون ها مشاغل حساس دارند، از طریق رد یا تصویب لوایح مورد نظر به سوی هدف های گروه خود جلب کند، گفته می شود. این کار مستلزم تشکیل محافل انس ومجالس خصوصی و یا رشوه دادن به مقامات سیاسی و کنگره است. لابی ایستها به مجلس سوم قوه مقننه آمریکا نیز معروفند. لابی از کلمه ( Lobbyrun) به معنی راهرو استخراج شده است. از این رو الفاظی مانند لابی هتل، لابی مجلس و ... در اخبار و نوشته های روزنامه ای بسیار به کار می رود. اما کاربرد اصطلاحی این واژه در ادبیات سیاسی به معنی اعمال نفوذ بر سیاستمداران بویژه نمایندگان مجالس است که در سطور بالا اشاره شد. اولین بار کلمه لابی و لابی گری در فرهنگ سیاسی ایالات متحده آمریکا به کارگرفته شد. در این کشور لابی گری ضمن اینکه منع قانونی ندارد، بسیار گسترده و فراگیر نیز هست. به گونه ای که اکثر نژادهای قومی و قبیله ای ، گروه های سیاسی، نحله های مذهبی و آئینی و ... دارای قدرت و نفوذ لابی گری متفاوت هستند. یهودیان آمریکا و صهیونیست های طرفدار رژیم صهیونیستی بیشترین و قویترین لابی مدافع اسرائیل را در آمریکا تشکیل می دهند که قدرتمندترین آنها کمیته امور عمومی اسرائیل و آمریکا ( آیپک) با علامت اختصاری AIPAC می باشد که یک لابی بزرگ در آمریکا است.

امروزه در دنیای غرب لابی گری (Lobbying) یک مشغله و حرفه ویژه است که به منظور گسترش نفوذ یک دیدگاه و نقطه نظر مشخص در دستگاه حکومتی یک کشور یا در افکار عمومی تلاش می نماید.

در برخی از کشورها دفترهای ویژه ای به نام «دفاتر لابی گری» وجود دارند که در ازای دریافت پول به تلاش برای پیشبرد حمایت از یک دیدگاه خاص به وسیله نفوذ در دولت و افکار عمومی می پردازند . در این میان آنچه که یک گروه ذی نفوذ لابی را از یک حزب مجزا می کند، بی علاقگی این گروه ها برای معرفی نامزد در انتخابات است. به عبارت دیگر در حالی که احزاب در تلاش هستند از طریق شیوه های مسالمت آمیز وارد ساخت قدرت شوند، گروه های فشار تنها به دنبال تاثیرگذاری بر دولتمردان و روند تصمیم گیری هستند.

تعیین تعداد دقیق گروه های فشار و ذی نفوذ در آمریکا بسیار دشوار است. همچنین شناسایی تمامی این گروه های لابی غیرممکن است. از این رو محققین ناگزیر به دسته بندی گروه های ذی نفوذ و لابی در این کشور هستند. این گروه ها را می توان به سه دسته گروه های لابی در امور اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی آمریکا تقسیم بندی کرد که در بین لابی های سیاسی، سازمان ها و نهادهای یهودی و صهیونیستی موثرترین لابی در آمریکا می باشند و در بین لابی های یهودی و صهیونیستی، نقش آیپک به عنوان محوری ترین و قدرتمندترین لابی صهیونیستی در آمریکا برخلاف 3 دهه گذشته که مرموز و ناشناخته بود، هم اکنون چنان آشکار است که نزدیکترین دولتمردان بوش وابستگی به این شبکه 65 هزار عضوی را مایه افتخار خود می دانند. بزرگ نمایی و تهدید جلوه دادن برنامه های اتمی ایران، ضرورت تهاجم نظامی آمریکا به ایران، لزوم برخورد با حزب الله و حماس و سوریه ... پیش از آن که در فرایند تصمیم گیری متعارف کنگره و کاخ سفید تدوین شود، در ستادهای غیرمتمرکز آیپک طراحی و روی میز دولتمردان آمریکا قرار می گیرد.

 

پایگاه اطلاع رسانی بصیرت




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

87/1/28 10:14 ع

 

صهیون (zion) در زبان عبری به معنای پرآفتاب و نام کوهی در جنوب غربی بیت المقدس است. در اصطلاح سیاسی، مراد از صهیونیسم (Zionism) جنبشی است برای تشویق و ترغیب مهاجرت یهودیان به فلسطین. کوه صهیون زادگاه و آرامگاه داود نبی(ع) و جایگاه هیکل سلیمان نبی(ع) بوده است. گاه این واژه نزد یهودیان به معنای شهر قدس، شهر برگزیده خداوند و شهر مقدس آسمانی به کار می رود و به طور اعم، بر سرزمین مقدس اطلاق می شود ولی در متون دینی یهود، صهیون اشاره به آرمان و آرزوی ملت یهود برای بازگشت به سرزمین داود و سلیمان (علیهماالسلام) و تجدید دولت یهود دارد.

به عبارت دیگر به قول روژه گارودی صهیون برای یهود، سمبل رهایی از ظلم، تشکیل حکومت مستقل و فرمانروایی بر جهان است و از این رو، یهودیان خود را فرزندان صهیون می دانند. اما صهیونیسم که خواهان مهاجرت یهودیان به فلسطین و تشکیل دولت یهود است، گونه ای شووینیسم یا ناسیونالیسم افراطی است که با خوارشمردن ملت ها و نژادهای دیگر و غلو در برتر پنداشتن یهود، در پی نیل به قدرت سیاسی برتر است. این جنبش در نیمه دوم قرن91 در اروپا، پا به عرصه حیات گذاشت و اکنون به ایدئولوژی رسمی رژیم اشغالگر فلسطین بدل شده است . واژه صهیونیسم نخستین بار توسط «تئودور هرتزل» روزنامه نگار یهودی الاصل مجارستانی به کار رفت و سپس «ناهوم ساکولو» در کتاب تاریخ صهیونیسم از آن سخن گفت. شالوده صهیونیسم بر توسعه طلبی، نژادپرستی و نفاق افکنی در میان ملل جهان استوار بوده، مهم ترین حربه آن در بعد جهانی بهره گیری از رسانه های عمومی در سراسر دنیا است.

صهیونیسم تنها دارای ابعاد و معانی سیاسی نیست، بلکه ابعاد و معانی دیگری چون صهیونیسم کارگری، فرهنگی، دمکراتیک، رادیکال و توسعه طلب را نیز دربر می گیرد. مشهورترین تقسیم صهیونیسم، تقسیم آن به دو بخش سیاسی و فرهنگی (دینی) است که اولی خواهان بازگشت یهودیان به فلسطین است که با تکیه بر استدلال های تاریخی، سیاسی و علمی می کوشد به اسکان یهودیان در سرزمین های اشغالی مشروعیت ببخشد. این شق از صهیونیسم با تدوین کتاب «دولت یهود» توسط هرتزل در 1263 شمسی زاده شد. صهیونیسم فرهنگی با مهاجرت یهودیان در قرن 20 میلادی به فلسطین مخالف بوده، معتقد است بازگشت به سرزمین موعود در همان زمان که پروردگار مشخص فرموده به وسیله انسان رهایی بخش (ماشیاح) انجام خواهد شد. پیدایش و تکامل صهیونیسم به عنوان یک جنبش سیاسی مرهون زمینه ها و عوامل زیادی از جمله یهودآزاری (آنتی سیمیتیسم)، قدرت های بزرگ استعماری، بورژوازی یهود، ادبیات صهیونیستی، نخبگان سیاسی، اعتقاد به قوم برگزیده بودن یهود و پیوندخوردن آرمان دینی یهودیت با نحله سیاسی صهیونیسم مسیحی است که هرکدام سهمی در رساندن صهیونیزم سیاسی به وضعیت فعلی داشته اند. به عنوان نمونه صهیونیست ها از طریق قدرت جهانی رسانه ای که در اختیار دارند، مرتب روی این ادعا تبلیغ می کنند که صهیونیسم پاسخی به یهودآزاری تاریخی است که به زعم آنها در همه جای زمین یهود عنصر بیگانه ای تصور می شد که باید از جامعه انسانی طرد شود. البته این مظلوم نمایی عایدات زیادی برای شبکه صهیونیسم بین المللی داشته است.

 

پایگاه اطلاع رسانی بصیرت




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >